
ـ آقای دکتر! به نظر میرسد شما نسبت به شرایط کنونی ما خیلی خوشبین نبوده، حتی میتوان گفت تا حدی نیز بدبین هستید. آیا این تلقی درست است؟
ـ «خوشبینی» و «بدبینی» دو مفهوم سایکولوژیک هستند و نه متافیزیکی. متعاطیان فلسفه حق ندارند بر اساس مقولاتی روانشناختی دربارة جهان بیندیشند.
درست است که بنده معتقدم نیهیلیسم و سیطرة فرهنگ نیهیلیستی و سوبژکتیویستی دورة جدید حقیقت و ذات انسان را به خطر انداخته است، اما این دریافت از وضعیت جهان کنونی را نباید به منزلة نوعی بدبینی روانشناختی تلقی کرد. اگر حقیقت انسان را در خودآگاهی، قدرت انتخاب، استقلال و قدرت تصمیمگیری درونی و نحوة زیست اصیل بدانیم، وجود این اوصاف در زندگی و نحوة بودن بشر امروز بسیار کمرنگ و نحیف شده است.
این مقاله را اواخر سال 90 نوشتم و امروز 12 اردیبهشت 1394 با اندک ویرایشی در اینجا بازنشر می کنم
نوشتن این مقاله به من یاد داد که هیچ مفهومی-در اینجا: دستگیره ای- برای ورود به تحلیل مسایل اجتماعی در چنته ندارم. و در این زمینه کاملا بی مایه ام.
«برخی حرفها و تبلیغات ظاهر دینی دارد اما در باطنش جدایی دین از زندگی را دنبال می کنند.» رهبر انقلاب، ۲۳ مهر ۱۳۹۱
چکیده: یکی از اصلیترین پیش نیازهای فکری و اجتماعی هر تحولی، ایجاد یک فضای گفتگوی واقعی، اصیل و زنده در میان اندیشمندان ایرانی است. مدعای اصلی این مقاله این است که ایجاد این گستره فکری و فضای گفتمانی جز با حذف موانع آن محقق نمی شود که از مهمترین این موانع پدیده سکولاریسم(/دین پیرایی) مذهبی است. استدلال این مقاله درباره لزوم موضع گیری اندیشمندان دینی درباره سکولاریسم مذهبی در قالب چهار ادعای اساسی مطرح شده است. (1): نخست اینکه پدیده ای بنام سکولاریسم مذهبی وجود دارد، که عملکرد آن، " علت" تحقق پذیری سکولاریسم است. (2)هویتی وجود دارد با نام "سکولاریسم فلسفی"، کسی که به دفاع عقلانی و فلسفی از سکولاریسم می پردازد. سکولارهای فلسفی خود شامل دو گروه است: مومنان سکولار و غیر مومنان سکولار هستند. (3):اگر در جامعه ای عملا سکولاریسم مذهبی مستقر و به بافت فکری جامعه پیوسته گردد، آنگاه بهترین زمینه برای ورود سکولاریسم فلسفی فراهم خواهد بود. (4): چهارم، اندیشمندان دینی غیر سکولار(مومنان غیر سکولار) نمی توانند بدون توجه و حساسیت نسبت به مظاهر سکولاریسم مذهبی در ایران، تنها به نقد فیلسوف دینی سکولار(مومنان سکولار) بپردازند. گفتگوی واقعی در میان اندیشمندان دینی با این رویه محقق نخواهد شد. تعلیق در انجام این وظیفه، از مهمترین موانع شکل گیری گفتگوی اصیل در جامعه و به واقع، مهمترین عامل انسداد مسیر گفتگو در اندیشه ایران معاصر است.
کلید واژه ها: سکولاریسم مذهبی، سکولاریسم فلسفی
بخش اول:
این مطلب بریدهای است از مقاله آقای جویا جهانبخش در مقاله اخیر خود با عنوان: زلف سفارشی، با گره دو قبضه (سخنی با وارثان کلمه طیبه « فضولی موقوف»!، در سایت شخصی خود: یادگارستان. بسیار جالب و قابل تامل. به خصوص برای دانشجویان کلام و فلسفه اسلامی، عرفان و ادیان، تا از این نحو اندیشیدن بر حذر باشند و دربارۀ آن هوشمندی و هوشیاری بورزند.
استاد دکتر شفیعیِ کَدکَنی ، در این کتاب بصَراحت نوشته است : « من ... با کَسرَوی ، درین نکته ، موافقم که یکی از علل ، و شاید هم تنها علّت ، در عقب ماندگیِ جوامعِ إِسلامی ، تصوّف است ... » ( ص 19 ) .
جناب آقای حسن عباسی!
یک بار حضوری خدمتتان عرض کردم: این روشی که شما در محافل مذهبی بحث می کنید بیشتر آدم های تربیت میکند که با غرب لجاند، نه اینکه آدمهای نقادی بار بیایند که بتوانند با سعه صدر و روحیه نقادانه به مواجهه با افکار و نظریه های غرب بروند. و البته در آن هنگام شروع کردید به بیان سالها مطالعات خود در فلسفه و مواردی از این دست و من در پایان، جوابی روشنی از شما نگرفتم.
امروز به صورت سر گشاده خدمت شما عرض میکنم:
این مقاله را سال 1387، همزمان با تبلیغات گسترده کارهای ماسارو ایموتو در ایران نوشتم. سریع هم نوشتم تا حرص و جوش خود را درباره رواج گسترده این ساده باوریها، به خصوص در جامعه دینی ایران نشان دهم.
اکنون در حال تدوین اثری مستدلتر و روشنتر درباره اصل قضیه، روش نقد و سنجش اینگونه دعاوی هستم. هدف اصلی ام این است اثری تولید شود که در میان همان مخاطبان سی دی "شهادت اب" یا "معجزه اب" خواننده داشته باشد.
در ادامه اصل مقاله، اسلاید و ویدئوی ارایه آن را آورده ام.
میخواهم بیآنکه با مقدمه چینی طولانی سر شریفتان را درد بیاورم، از چندین ایده قرآنی، مناسب با حال و هوای هیئتها
و کانونهای مذهبی سخن بگویم. امیدوارم این نوشته کوتاه بهانه لازم را به دست
جوانان پرشور و تحولخواه بدهد، و انگیزهها و ارادههایی را برای عمل به وصیت
رسول خدا برای همراهی قرآن و عترت برانگیزد و به میدان عمل آورد.