من هم با دیدن این عکس کلی خندیدم. بالایش نوشته بود: «تمرینات نفسگیر، برای حج سال آینده!». نیشم تا بناگوشم باز شد. با این حال، چند ثانیه ای کافی بود تا به خودم حسابی بد و بیراه بگویم. ما کم کم داریم با ابزار «شوخی» کرخ می شویم و «جدیت»مان فلج. با شوخی تلخی واقعیتها را می کاهیم و جهان را از نو با ترکیبی «فان» سرهم میکنیم. در ایران «مرگ» و «جان انسانها» ظاهرا چیز مهمی نیست و ار اینرو شوخی با افتادن هواپیما، اسیدپاشی در صورت دختران، تجاوز دو سرباز صعودی به دو پسر بچه ایرانی و دهها هزار کشته در جادههای سرزمین خودمان(!) هم می تواند دستمایه تولید جُک و فکاهی باشد. ما با هر چیزی قلقلک می شویم. این مرام اگر نهادینه شود میتوان با آن، ملت و تمدنی را به قهقرا و حضیض ذلت برد و با یک پیامک طنز همه چیز را مثل یک «گُلِ خورده» در یک بازی کامپیوتری فراموش کرد. .
فکر می کنم گاهی باید تمرین کنیم نخندیم.
26 مهرماه 94
اصفهان
- ۹۴/۰۷/۲۶