به نظر شما دیگ می تواند به دیگ بگوید: رویت سیاه! بنده در این نوشته میخواهم چندین صغرا و کبرا ترتیب دهم و به این پرسش پاسخ نسبتا متفاوتی بدهم.
ابتدا دوگونه اخلاق را در نقد از هم تفکیک میکنم. اخلاق نقد در مقام گوینده، و اخلاق نقد در مقام شنونده. در مقام گوینده، نقد اخلاقی نیازمند رعایت همان نکتههایی است که کم و بیش شنیده ایم: نیت ناقد نیکو باشد، عمل فرد نقد شود نه خود او- شخص ستیزی نکنیم-، کوشش کنیم همراه با پسنهاد(/انتقاد)، پیشنهاد ارایه کنیم، نقد در پیشِتو باشد نه در پستو، در خلوت باشد نه در جلوت، زبان نقد نرم باشد نه تند و تیز و انتقام جو، و مواردی از این دست.
اما اخلاق نقد در مقام شنونده این است که اصلا کاری نداشته باشیم گوینده نقد نیّتاش خوب است یا بد، با تربیت است یا بیتربیت، پیشنهاد دارد یا ندارد، در یک کلام، او اخلاق نقد در مقام گوینده را رعایت کرده است یا نکرده است، بلکه بجای همه این حاشیهها، تنها به این فکر کنیم که آیا نقد او دربارهْ ما درست است یا غلط؟ آن بنده خدا، راست میگوید یا نه؟
به نظر من اختلاط نابجای میان اخلاق نقد در مقام گوینده و اخلاق نقد در مقام شنونده زیانهای اجتماعی بسیاری دارد. این اختلاط باعث می شود افراد در مقابل نقدهای وارده همواره یک سپر دفاعی قوی و بهانه فرار و فرافکنی داشته باشند. اجازه دهید منظورم را با مثالی روشن کنم: فرض کنید مجلس شورا، دولت را به دلیل سوء تدبیر در مدیریت منابع ارزی مورد نقد قرار دهد. اکنون اگر قرار باشد دولت اخلاق شنونده نقد را رعایت نکند، می تواند به راهکارهای گوناگون متوسل شود: مثلا سخنگوی دولت در چایگاه پاسخگویی بگوید:
- متاسفانه بیشتر نقدها از سر دلسوزی نسیت و اغراض سیاسی دارد!
- متاسفانه افراد منتقد خودشان هیچ پیشنهاد در خور توجهی ندارند.
- حتی اگر این حرف ها صحیح هم باشد، به نظر دولت، بیان آنها در این شرایط مصلحت نیست.
- بهتر نیست این افراد ابتدا عملکرد خود را زیر ذره بین قرار دهند؟!(به این می گویند: مغالطه(Fallacies) خودت چی؟(you too?))
- ... راههای فراون دیگری هم هست.
اما دولت اگر بخواهد در مقام شنونده نقد، اخلاقی عمل کند، در درجه نخست، تنها باید به این موضوع اندیشه کند که آیا نقد منتقدان-با هر نیت و کیفیتی که هست- صحیح است یا غلط؟ مطابق واقع است یا نه؟. بررسی نیّت منتقدان و روشنکردن دستگاه گالوانمتر نیّت(=ذهن خوانی)، تشخیص مصلحت کشور، برگزاری آزمون صلاحیت منتقدان و غیره، به دولت در مقام شنونده نقد مربوط نمیشود.
اصلا فرض کنید نقد مجلس به دولت سیاسی و غرضورزانه است. آیا دولت نباید پاسخگوی چنین نقدی باشد؟ ایا دولت خود دوست دارد وقتی نقد غرضورزانهای نسبت به مجلس کرد، مجلس پاسخ او را ندهد؟ دیروز دوستم با بیان تمسخر آمیزی به من گفت چقدر یقیه پیراهن تو کثیف است. چه فرقی می کند، نیت و بیان او چه باشد، یقیه پیراهن خودش تمیز است یا نیست!... آنچه به من مربوط است این است که نقد او درست است یا نه؟ من، در مقام شنونده نقد، باید در پی حقیقت باشم. حقیقت مربوط به من! چه دلیلی دارد اگر کسی اخلاق نقد را در مقام گوینده رعایت نکرد، من نیز در مقام شنونده رعایت نکنم؟
اکنون بر اساس این تفکیک می خواهم ناخنکی به یک ضرب المثل بزنم. به نظر شما آیا دیگ می تواند به دیگ بگوید: رویت سیاه است!؟به گمان من، می تواند. به سیاهِ نقد شده، ربطی ندارد که دیگِ نقد کننده، سیاه است یا سفید. وظیفه او در مقام شنونده نقد این است که درباره روسیاهی خودش تحقیق کند و چارهای بیاندیشد.
اما این ضرب المثل در مقام توجه به اخلاق گوینده نقد، قابل قبول و مفید است. در قرآن آمده است:« آیا مردم را به نیکى فرمان مىدهید و خود را فراموش مىکنید؟...».(1/44: ترجمه فولادوند) از این منظر، بر دیگ رو سیاه است که پیش از آنکه در پی اصلاح دیگر دیگها باشد، برای رو سیاهی خودش کاری بکند!.
اما همین معنای نیکو و سارنده تنها با یک چرخش ساده- از مقام گوینده به شنونده - به سپری نفوذناپذیر دربرابر نقد، به خصوص در حوزه اجتماعی و سیاسی، تبدیل می شود. این مشهورات و ضرب المثلهای رایج و جاخوش کرده در زبان ذهن ما، تنها شرایط نقد را دست نیافتنی می کنند. این ضرب المثل از زاویه اخلاق شنونده نقد غلط و از زاویه اخلاق گوینده نقد، درست است. "دیگ" آیینه "دیگ" است! المومن مرات المومن! شنونده نقد حق ندارد در مقام پاسخ گویی بگوید: یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به من!
ممکن است بگویند نقدی که با رعایت شرایط نقد صورت نگرفته باشد، سازنده نیست. نقد سازنده باید با حسن نیت، بیان نیکو، مصلحت شناسی، و ... باشد. در اینجا تنها با جمع بندی فصل چهارم کتاب اخلاق نقد اشاره می کنم که: « تقسیم نقد به سازنده و مخرب مبنای عینی و استناد پذیری ندارد.» سازنده بودن یک انتقاد بیش از آنکه به بیان و روش منتقد وابسته باشد، به روحیه شنونده وابسته است. برای یک شنونده خوشاندیش همه نقدها سازنده است. آری، واقعیت این است که عیسی(ع) از دندانهای سفید لاشه سگ لذت میبرد و من، پای زشتِ طاووس را در چشماش میآورم!
این یک رخداد استثنایی است که "سفید برفی" به "دیگ" بگوید رویت سیاه! همه ما کم و بیش مثل هم هستیم! یک عالمه دیگ، یا سفید برفی! اگر همدیگر را نقد نکنیم و به داد روسیاهی هم نرسیم، وضعمان از این هم بدتر و بدتر می شود! راستش من با هر ضرب المثل، و ایده سختگیرانه درباره امکان نقد مخالفم! شرایط نقد یک موضوع، نباید دست نیافتنی باشد! راه های فرار از نقدپذیری را باید بست و دیگ می تواند به دیگ بگوید رویت سیاه است.
کتاب شناسی:
- اخلاق نقد، حسن اسلامی، نشر معارف، 1383
- اخلاق تفکر و آشفتگی های جاری، مصطفی ملکیان، ( متن سخنرانی)
بعد نوشت: این نوشته ابتدا(21.1.92)در سایت پیشانی(+) و یک روز بعد در سایت الف منتشر شد(+). سایت الف در انتشار این مطلب رنگ و بوی اوضاع سیاسی زمانه را بدان بخشید(+) و با انتخاب تیتر و تصویری سیاسی، بار سیاسی این نوشته را افزود. پس از پیگیری و اعتراض اینجانب، در نهایت پیامِ عذرخواهی نه سیخ بسوز و نه کبابی را منتشر کرد(+).