📝« در موضوع فرهنگ نوعی ولنگاری فرهنگی و بی اهتمامی در دستگاه های فرهنگی به چشم می خورد».
رهبر انقلاب (در اولین دیدار با نمایندگان منتخب مجلس دهم، 16 تیرماه 1395).
دریک جست وجوی ساده در سایت های خبری چندین دیدگاه درباره این قضاوت اخیر رهبر انقلاب قابل ردیابی است. در این یادداشت ها، در مواردی تحلیل های سیاسی و جناحی و در مواردی محکوم کردن برخی نهادهای سیاست گذار، از جمله شورای انقلاب فرهنگی، به چشم می خورد. با این حال همچنان توجهات جدی در ریشه شناسی این پدیده مشاهده نمی شود.
این نقدها، مدیر فرهنگیِ ما را بر آن داشت تا یادداشتی با عنوانِ «چرا نمرۀ دوازده؟» بنویسد و توضیح دهد که از دید او، (در کل) «نمره میانگین مدیریت در جامعه ما در همه حوزهها، به ویژه حوزه فرهنگ، پایین است» یا اینکه «وقتی میگویم 12، یعنی (متاسفانه) بر خلاف ادبیات رایج مدیران ما، همه چیز خوب نیست، همه چیز عالی نیست و همیشه ما الزاماً بهترین و شایستهترین نیستیم».
حالا من، این ماجرا را بهانه کردهام تا سه نکته را در قالب این یادداشت تقدیم نمایم.
سه شنبه هر هفته؛ با ستون «سهم من از فرهنگ» در روزنامه اصفهان زیبا
اکنون که عنوان «شهر خلاق» از طرف مدیران شهرداری، برای «اصفهان» پیشنهاد شده است، درنگی در تفاوتهای دو مفهوم «خلاقیت»(creativity) و «نوآوری »(innovation) نیکو مینماید. به ویژه آنکه بیتوجهی به تفاوتهای این دو مفهوم و مسیر متفاوتی را که هر یک میطلبد، آسیبشناسی گستردهای دارد.
نوآوری، افزودنِ بر یک فرایندِ یا محصول موجود است. محصول یا فرایندی وجود داشته و به خوبی کار میکرده است؛ ما آن را به منظور ایجاد کارایی بهتر یا برآوردن نیازی تازه تغییر میدهیم. اما، خلاقیت، آفرینش چیزی خاص، تک و یگانه است؛ خلاقیت «بکر آفرینی» است. خلاقیت فرایندی است که به بکرآفرینی منجر میشود. بهتر است برای روشنشدنِ تفاوتها چند مثال متنوع بزنیم: هواپیمای بوئینگ 747 نتیجه خلاقیت در طراحی و تولید است. طراحی این هواپیمای غول پیکر یک شهامت، ابداع، خطر پذیری بیمانند بوده است؛ از هر هواپیمای بازرگانی بزرگتر است و کاراییهای جدیدی دارد. اما شش مدل بعدی 747، نتایج نوآوریهایی هستند که پیرامون طرح اولیه صورت گرفتهاست؛ آن ایدهها بر روی ایدۀ اصلی سوار شده اند. مثال دوم، Facebook است. خلاقیتی در زمینه شبکهسازی اجتماعی؛ این ایده که همه شهروندان جهان، به سادگی، امکان به اشتراکگذاری مطالبشان را داشته باشند و در طی آن، امروزه، کشوری با بیش از 200 میلیون جمعیت بر روی وب تشکیل شود. پس از این ایده، کلیه بازنگریهای نوآورانه، چه در دیگر شبکههای اجتماعی و چه در Facebook بال و پرهایی به این ایدۀ اصلی است. «گلستان سعدی» چه؟ کتابی در نهایت ایجاز، روانی، عمومیت؛ داروخانۀ شربتهای پند، در موضوعات گوناگون زندگی، از «سیرت پادشاهی» تا «عشق و مستی»، آنچه امروزه به آن «سبک زندگی» میگویند. «گلستان» نیز یک خلاقیت «همیشه خوش» است. اما اگر کسی، سبکِ مطلع زیبای «گلستان» را بگیرد، -منّت خدای را عزّ و جل که ...- و بر روی آن متن امروزینِی سوار کند، و این کار هم نسبتا موفق ار آب درآید، کار وی تنها یک نوآوری بوده است.