ما بیش از آنکه نیازمند ایجاد و تثبیت مراکز کارآفرینی باشیم، نیازمند نگاههایی هوشیار و پر اراده برای کنترل آسیبها و شعارهای مراکز «مارآفرینی» هستیم. در مراکز مارآفرینی ایدهها، ساختارها و موجوداتی تولید میشوند که خلاقیتهای فردی، گروهی و سازمانی را میبلعند. یک نمونه از بزرگترین این مارها دیدگاههایی است که به روشها و ساختارهای «گذشته» تقدس میبخشد. این دیدگاه توجه ندارد روشها و ساختارها برای تضمین اهداف وضع شده اند و در هر زمانه و زمینهای لازم است به روشها و ساختارهای جدید اندیشید. این مار اگر چه زشت و کریه است اما خود از این زشتی، آشفته و ملول نیست بلکه از اتفاق همین زشتی را یکی از سرمایههای نمادین و هویت بخش خود میداند. مار دوم اما خوش خط و خال و دلرباست و با شعار نوگرایی به میدان میآید در حالیکه در سطحی عمیقتر، گرفتار سادهسازی، شتابزدگی است. مار دوم گرفتار #تفکر_ترجمهای است و در نوآوری مقلد و سطحینگر است.