با هدف جلب توجهات به این موضوع، به مهمترین موارد در زمینه کمداشتهای برنامه درسی فلسفه علم اشاره میکنم. همچنین درباره هر مورد اعتراف می کنم که فهم این نکته را از صدقه سر کدام استاد یا کتاب، الهام گرفته ام. ( تلویحا این هدف را دارم که در بیانی خلاصه و با آوردن نمونههایی در کوتاهترین بیان، مرادم را روشن نمایم). لینکهایی که داده ام سرنخهای پیگیری موضوع اند.
بهمن ماه 92؛ پس از یک همصحبتی دلچسب اتوبوسی با محسنِ عزیز تحریر شد.
در گفتگوهای روزمره اگر دو نفر بخواهند با هم بحثِ خوب و رضایتبخشی داشته باشند، حداقل شرط آن این است که در بدو امر حرف یکدیگر را بفهمند. و اگر دو نفر بخواهند حرف یکدیگر را بفهمند، باید دست کم قدری در "زیست-جهان" یکدیگر زندگی کرده باشند و پیچ و خم اندیشه یکدیگر آشنا باشند. این شرطِ لازم و اولیه، در سطح برخی بحثهای روزمره–مثلا برخی بحث های سیاسی که در آن رقبا، به طور طبیعی، و در طی چندین دهه فعالیت، شور و شیرین سیاست را می چشند، و به اقتضای شرایط، مصالح، و غیره، گاهی به هم نزدیک و گاهی از هم دور، و گاهی با هم جابهجا میشوند، ممکن به نظر می رسد، اما در بحث های بنیادین فکری و فلسفی، هم زبانی بر مبنای فهم مشترک و زیستن در "زیست جهان" مشترک، در تاریخ اندیشه، تقریبا نادر است.
اشاره: به بهانه باهمخوانی کتاب فلسفه علم، اثر سمیر آکاشا در نشست کافه فلسفه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان-زمستان 93- بر آن شدم تا فهرست اولیهای از آثار فارسی در زمینه فلسفه علم(science) و تاریخ علم به دانشجویان ارایه کنم.همچنین با دسته بندی دیگری نشان دادنم آثار کلاسیک ترجمه شدۀ فلسفه علم (بر اساس سیر تاریخی) کدام اند. انگیزه اصلی انجام این کار عطشی بود که در چندی از دانشجویان برای مطالعه بیشتر و بیشتر می دیدم.
این مقاله را سال 1387، همزمان با تبلیغات گسترده کارهای ماسارو ایموتو در ایران نوشتم. سریع هم نوشتم تا حرص و جوش خود را درباره رواج گسترده این ساده باوریها، به خصوص در جامعه دینی ایران نشان دهم.
اکنون در حال تدوین اثری مستدلتر و روشنتر درباره اصل قضیه، روش نقد و سنجش اینگونه دعاوی هستم. هدف اصلی ام این است اثری تولید شود که در میان همان مخاطبان سی دی "شهادت اب" یا "معجزه اب" خواننده داشته باشد.
در ادامه اصل مقاله، اسلاید و ویدئوی ارایه آن را آورده ام.
به جای مقدمه:
بررسی پرونده موسسه ای با حدود 200 سایت تو در تو، 10000 نفر کارمند، ناشر بیش از 20 نشریه معتبر بین المللی با شمارگان میلیونی، دارای سابقه تفریبا 160 ساله، با صرف تنها 40 ساعت، به یقین کار کامل و تمامی نیست. این گزارش تنها دربردارنده مروری گذرا بر نمود بیرونی فعالیتهای این موسسه بر اساس اطلاعات موجود در سایت اصلی آن است.
در اثنای مطالعه فعالیتهای این موسسه بارها از محاسبۀ سرانگشتی فاصلۀ ما و آنها، آه کشیدم و افسوس خوردم. یکبار برای راستآزمایی این همه سایت و اسم و رسم و آدرس، ایمیلی زدم و پرسشی را مطرح کردم، و سه ساعت بعد، پاسخ کاملی دریافت کردم. در همان روز و ساعت، چندین ایمیل به چند نفر از مدیران بخشهای مختلف فرهنگستان علوم ایران(www.ias.ac.ir)-که وظایف مشابهی با این موسسه دارد- تا امروز هیچ پاسخی دریافت نکرده ام.
همزمان با برگزاری جلسه نقد و بررسی نظریه علم دینی دکتر گلشنی - 92/12/17- در دانشگاه اصفهان، گزیده مختصری از مباحث این جلسه را تقدیم می کنم . بر مبنای مقالات و مصاحبه های آقای دکتر گلشنی گزیده دیدگاه ایشان درباره علم دینی چنین است:
گزیده دیدگاه
هایدگر می گوید: "فلسفه اخصّ از تفکر است". یعنی چه بسیار "فلسفه خوان"ها که اهل تفکر نیستند. آنچه دانشگاه های ما (غالبا) تربیت می کند در بهترین حالت، "فلسفه دان" یا "کارمند فلسفه" است، نه فیلسوف و فرد رشیدی که در اندیشیدن خوش می درخشد. بماند که "خوش درخشیدن در اندیشیدن" آغاز زاه است! بالاتر از آن، اصلاح گری و احیاگری است. تربیت مصلح مرتبه بالاتری از تربیت متفکر است.
در واقع فلسفه هم مثل همه رشته ها این استعداد را دارد که فرد را منجمد در تاریخ فلسفه، و متحجّر در گذشته و متصلّب در حل و فصل مسایل دیروز فیلسوفان، ذهنیتگرا، و دور از درک واقعیت پیچیده ی مسایل نگه دارد.