با هدف جلب توجهات به این موضوع، به مهمترین موارد در زمینه کمداشتهای برنامه درسی فلسفه علم اشاره میکنم. همچنین درباره هر مورد اعتراف می کنم که فهم این نکته را از صدقه سر کدام استاد یا کتاب، الهام گرفته ام. ( تلویحا این هدف را دارم که در بیانی خلاصه و با آوردن نمونههایی در کوتاهترین بیان، مرادم را روشن نمایم). لینکهایی که داده ام سرنخهای پیگیری موضوع اند.
-دیوار آهنین در میان فلسفه علوم طبیعی و فلسفه علوم انسانی و اجتماعی (غیر تجربی)
- در ایران رشته فلسفه علم، به معنای فلسفه علوم طبیعی است. این تفکیک نه مفهوما قابل دفاع است، و نه با تربیت دانشجویانی برای ورود به عرصه اندیشیدن ایرانی سازگار می افتد. برای نمونه کتابهایی مثل "اسطوره چارچوب پاپر، ترجمه دکتر علی پایا" در فضای آکادمیک فلسفه علم ما غریب است. توجه به این نکته ی مدیون کارهای دکتر خسروباقری(+فهرست کتابها)، استاد مصطفی ملکیان و دکتر عبدالکریم سروش هستم.
- سروش که خود از پیشگامان بنای دانش فلسفه علم در ایران است، خود به این عارضه دچار نیست. آثار او تقریبا بطور مساوی هر دو حوزه فلسفه علوم طبیعی و فلسفه علوم اجتماعی و انسانی را پوشش می دهد. ( برای نمونه علم شناسی فلسفی او متمرکز بر فلسفه علوم طبیعی است، و درسهای فلسفه علم الاجتماع متمرکز بر علوم اجتماعی).
-
بی توجهی به فلسفه ی قاره ای علمبه واقع فلسفه علم ایران بیشتر تحت تاثیر سنت تحلیلی آمریکایی- انگلیسی علم است، این نکته را مدیون اشارت های دکتر لطف اله نبوی در تدریس کتاب منطق و روش شناسی هستم.
- جدایی فلسفه علم از فلسفه تحلیلی
-
جای شگفتی دارد، که فلسفه علم در ایران بدون توجه دقیق و مستقیم بر فلسفه تحلیلی آموخته می شود. فهم این نکته را مدیون تدریس کم نظیر دکتر علی اکبر احمدی افرامجانی هستم.
- جدایی فلسفه علم از مباحث جدی در منطق فلسفی و فلسفه زبان
- در سلسله درسهای روش شناسی استاد ملکیان این دو حوزه، به همراه دانش هستی شناسی، هسته اساسی و اولیه دانش فلسفه قلمداد شده اند. بدین معنا که هر موضع گیری در سطوح و حوزه های دیگر فلسفی متوقف به موضع گیری قبلی در این سه حوزه است. با این حال نقش این هسته اساسی در برنامه درسی فلسفه علم ایران بسیار کمرنگ است.
- برخورد صرفا صوری با منطق جدید
- این کمداشت قدری برخواسته از کتاب های رایج در تدریس منطق جدید است، منتها فهم همین نکته را از بیش از همه مدیون مقاله ارسطو و منطق جمله ها، تاریخ یک اشتباه، دکتر ضیاء موحد هستم.
- متون اصلی-حتی فارسی آن-کمتر خوانده می شود
-
برای نمونه وقتی پس از سالها، چند وقت پیش کتاب "فلسفه علوم طبیعی"، کارل همپل را خواندم، شگفت زده شدم از این متن خوب و این ترجمه روان و استادانه که اولین بار در سال 1369 توسط دکتر حسین معصومی همدانی ترجمه شده است، و افسوس خوردم از اینکه چرا این کتاب در دوران کارشناسی ارشد مطالعه نشده است و متن درسی هیچ کلاسی نبوده است، بی خود نیست چاپ جدید آن در سال 1380، در شمارگان 2000 عدد منتشر شده، و هنوز تمام نشده(!) و بیشتر کتابفروشی ها با قیمت 900 تومان به فروش می رسانند! ( کتاب فلسفه علم کارنپ، ترجمه یوسف عفیفی هم سرنوشت مشابهی داشته است.)
- فقر مطالعات تاریخی علم
-
تاریخ علم آنچنان که نیاز یک دانشجوی فلسفه علم است، غالبا دقیق و مستند خوانده نمی شود. حال آنکه تاریخ علم به تعبیری مصالح اندیشیدن فلسفی درباره علم است. به علاوه به نظرم برای تفکر فلسفی درباره علم در ایران نیاز است دانشجو تاریخ علم بومی خود را بداند. ( به هر معنایی که از علم مراد کنیم.)
- دوری از واقعیت، عینیت و حدت مسائل فلسفه علم
دانش درباره علوم طبیعی یا یکی از علوم طبیعی( فیزیک، شیمی، زیست، ...) مقدمه فهم فلسفه علوم طبیعی است. بدون رعایت این پیش نیاز فلسفه علم پلی است بر دریاچه ای که آبی در آن نیست. وقوف بر این نکته حاصل تدریس فلسفه فیزیک دکتر موسی اکرمی است.
- توسط استادان تکالیف فکری و مطالبه نوشته های کوتاه کلاسی پیگیری نمی شود، دانستن این نکته بیش از هم مدیون دکتر حسین شیخ رضایی و دکتر مهدی نسرین هستم.