این یادداشت را به دعوت سیما فیلم درباره پروندهای به مناسبت سخنرانی دکتر مظفر اقبال نوشتهام. برای وفاداری به ناشر لینک آن را در اینجا قرار می دهم:
http://simafekr.tv/26572-2/
این یادداشت را به دعوت سیما فیلم درباره پروندهای به مناسبت سخنرانی دکتر مظفر اقبال نوشتهام. برای وفاداری به ناشر لینک آن را در اینجا قرار می دهم:
http://simafekr.tv/26572-2/
Haveing no commitment to try to further God's projects in our world.
عجب عبارتی!
"تعهد نداشتن به پیشرفت پروژه های خداوند در جهان".
الوین پلنتیگا -فیلسوف دین معاصر آمریکایی- می گوید باور مذهبی داشتن به این نیست که مثلا باور داشته باشیم "خدایی هست" یا "این خدا خالق جهان است" و تعالیمی از این دست. چه بسا این باورها تنها پاسخ هایی هستند که ما را از شر برخی پرسشهای متافیزیکی مثلا درباره چرایی وجود جهان و توضیحی درباره چرایی عملکرد آن راحت می کنند. "خدا حلال مشکلات است(!)".
از نظر او باور دینی داشتن ریشه در نگرش و رویکرد(attitude) دینداران به چنین باورهایی دارد. کسی که #تعهدی به تحقق پروژه های خداوند در جهان ندارد نمی تواند ادعا کند که باورهای او باورهای دینی اند.
بخشی از مقدمه سخنرانی من در این نشست:
ما چرا این¬جاییم؟؛ راز «وضعیتِ» هم¬سازی و تعبیۀ شرایط حضور ما در این جهان چیست؟ این پرسش به ظاهر ساده با انبوهی از پرسش¬ها در هم تنیده است. مثلا آیا از اساس این پرسشی به-جاست و ما با «وضعیت تبیین¬خواهی» روبرو هستیم؟ شاید خرگوش¬ها و نهنگ¬های دریایی هم بتوانند با اعتماد به نفس و شگفتی این پرسش را درباره خود مطرح کنند؟! آیا مجاز هستیم تا به صورت شکاکانه سوال کنیم که: چه محتوای معقولی در احساس شگفتی از هم¬سازی جهان با وجودمان وجود دارد؟ اگر ما در احساس شگفتی از وضعیت جهان، به حق هستیم، چه تبیین¬هایی درباره این وضعیت وجود دارد؟ چگونه می¬توانیم یکی از این تبیین¬ها را به عنوان تبیین برتر بپذیریم؟ به بیان دیگر، ضوابط روش¬شناختی ما در انتخاب تبیین برتر چیست؟ شاید این هدفمندی و نظم ظاهری جهان، تبیینی جز شانس و مساله حضور ما در یک بخت آزمایی بزرگ کیهانی نداشته باشد؟ یا شاید ما در یکی از میلیون¬ها جهان موازی ناهم¬ساز با وجودمان زندگی می¬کنیم؟! از طرف دیگر، شاید قانونِ طبیعی کشف ناشده¬ای در میان است که ما از آن بی¬خبریم و این اثر آن قانون است که ما در جهانی «میزبان حیات» به سر می¬بریم. اما اگر این دو دسته تبیین – با همه شقوق و ریزه¬کاری¬هایش- برترین تبیین نباشد، و بتوانیم آن¬ها را با دلایلی کنار بزنیم، آیا می¬توانیم از تبیینی غایت¬انگارانه سود ببریم و وضعیت را به صورت غایت¬انگارانه تبیین کنیم؟ یعنی به زبان ساده بگوییم: جهان از آغاز آبستن وجود ما بوده است؛ جهان چنین است چون ما غایت آنیم. آیا ما در این باور معقول هستیم که در جهان هدفمندی به سر می¬بریم؟
به گزارش «ایمنا» شهردار محترم اصفهان در مراسم اختتامیه سومین جشنواره شهرپژوهشی گفتهاند: «معراج پیامبر(ص) یک واقیعت علمی و فیزیکی بوده است تا جایی که حضرت محمد(ص) با وسیلهای به نام بُراق از مکانی به مکان دیگر عروچ پیدا کردند». (بیانات دیگری هم داشتهاند که امیدوارم متن دقیق و کامل آنها در اختیار رسانه ها قرار گیرد).
اگر برای مدیران و مهندسان ما در دوره کارشناسی، دو واحد مقدماتی روششناسیِ علم میگذاشتند تا در این طرح درسی، اندک اشارهای به مشترکِ لفظی بودن واژه «علم» در سنت ما و «علم» در سنت غرب میکردند، یا درباره تفاوت science و knowledge، لااقل نیم ساعت در طول 20 سال تحصیل دانشجو تا دریافت مدرک دکتری حرف میزدند، همچنین در مدت زمان دست کم 20 دقیقه، به تفاوت زبان علم و زبان دین و کلیاتی دربارۀ روشهای مقایسه گزارههای علمی و دینی اشاره میکردند، گمان نمیکنم چنین خطاهای نخنمایی از ما سر میزد. حالا هم بد نیست اگر کسی بپرسد: آیا معنای واژههایی را که به کار بردهاید میتوانید کمی دقیقتر توضیح بدهید؟؛«واقعیت علمی»؟ «واقعیت فیزیکی»؟ «فیزیکی بودن معراج»؟ «وسیله(instrument) دانستن بُراق»؟ «مفهوم مکان در فیزیک و معراج»؟! کمی توضیح دقیقتر لطفا! ( به جنبه دینشناختی و تاریخی قضیه که از اساس، آیا معراج رسول اکرم (ص) روحانی بوده است یا جسمانی و آراء اختلافی در اینباره ورود نمیکنیم).
به گمانم از فحوای کلامم پیداست که برآنم به شهردار محترم بابت این خطاهای «زبان پریشی» و «زمان پریشی» در افتاحیۀ جشنوارۀ «شهر پژوهی»، نمیتوان خرده گرفت. خرده را باید به سیاستگذارانی گرفت که دین و علم، یا به تعبیر بهتر، «تفکر دینی» و «تفکر علمی» دانشآموزان و دانشجویان ما را با ابزارهای «آموزش و پرورش» و «رسانههای دولتی»، در حد و اندازه کتابهای دبستانی قرار دادهاند و قصد و توجهی ساختاری، برای به روز کردن آن ندارند.
سخنان شهردار محترم، طبیعی است؛ اگر به گندمِ تصورات دینی دبستانی، اندکی «فرمول فیزیکی»، که البته سبوسِ تاریخ و فلسفۀ علم آن گرفته اند، اضافه کنیم، و نقشِ حلّالی همچون «بحرانِ هویت» مدیرانِ مسلمانِ دانشدوست را در نظر بگیریم، حاصل همین خواهد بود که میبینیم. در این حال، چگونه میتوانیم دربارۀ ابراز نظر شهردار محترم، در خصوص این موضوع که «در حوزه دانشپروری، گامهای بلندی برداشته ایم» همدلی کنیم؟ ما حتی گامهای اولیه را هم بر نداشتهایم(!).
اشاره: این مطلب در دومین شماره ماهنامۀ شهر کتاب (شهریور 1394) در پروندۀ «برهان بینظمی: پرونده ای دربارۀ شکلهای بالقوۀ ارتباط میان علم و دین»، ص 113، با ویرایش سردبیر مجموعه آقای دکتر عرفان خسروی و با عنوان «بن بست نظری» منتشر شده است. آنچه در ادامه میآید متن اولیه (ویرایش نشده) آن است:
-تصویری از مقاله منتشر شده در ماهنامه شهر کتاب: اینجا
شرابی نو، در جامی قدیمی
نقدی بر پانوشتهای مترجم بر کتاب «خدا و فیزیک مدرن»
الف- مروری بر کتاب
موضوع این کتاب تفسیری بر تفسیرهای انجام گرفته توسط دو مفسر قدیم (طبری و رازی) و دو مفسر جدید (طباطبایی و طنطاوی)، درباره آیات "آفرینش" در قرآن کریم است. بنا بر بررسی مولف، تحقیقا سی و پنج آیه قرآن بطور مستقیم به یکی از موضوعات پیدایش آسمانها، زمین(ها) و ... (و کیفیت آنها) مربوط می شود. روش مولف دسته بندی آیات بر اساس تاریخ نزول و آنگاه، بررسی انتقادی و تطبیقی نظر این چهار مفسر، ابتدا بر اساس پیش فرض های هر یک، و در پایان، بر اساس روش هرمنوتیکی پیشنهادی خود اوست.