من چند روز قبل نامه سرگشاده و انتقادی خود به یکی از سخنرانیهای آتشین #حسن_عباسی را که در سال 91 نوشته بودم در کانال #هم_پیشانی بازنشر نمودم(+). دلیل این بود که می دیدم شوربختانه این «آقای عباسی» همان آقای عباسی قبلی است و در ایام انتخابات هم جان و انگیزه تازه گرفته و با روش همیشگی به جنگ افروزی مشغول است. فریاد می زند و دانشجویان - به خصوص دانشجویان مذهبی و انقلابی- را تحریک میکند. تا اینکه امروز بخشهایی از سخنرانی دو روز گذشتۀ او در دانشگاه اصفهان را شنیدم. سخنرانی که چه عرض کنم، شما فرض کنید مرد خشمگینی را زندانی کرده اند و تا ساعتی دیگر قرار است مجازات شود؛ او میله های زندان را گرفته و بر صغیر و کبیر فحش میدهد. سر بر میلهها میکوبد و فریاد میزند! ... کجا؟ تالار پیامبر اعظم(ص) در دانشگاه اصفهان؛ به دعوت که؟ (شوربختانه) بسیج محترم دانشجویی و به چه کسی فحش میدهد؟ به دکتر #محسن_رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان، که تقریبا بیشتر روزهای سال، بعد از ظهرها در اتاقش مینشیند و به پرسشها و نقد و نظرهای دانشجویان پاسخ میدهد. استادی که همه سخنرانیهایش را با «از خدا جوییم توفیق ادب/ بی ادب محروم ماند از لطف رب» آغاز میکند.
وقتی کسی به نقدها و چالشهای مطرح شده دربارۀ سخنرانیهای قبلیاش پاسخ نمیدهد، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم به میدان گفتوگو وارد شود و «خود-اصلاحی» برای طرفین صورت گیرد. این است که فعلا صلاح را بر سکوت درباره دعاوی او میبینیم که همگی از جنس دعاوی قبلی اند که در نقد پیشین به آن پرداختم.
با این حال نمی توانم از ابراز تاثر دردمندانه برای سرشت و #سرنوشت_امروزین_دانشگاه ننالم. مگر نه اینکه قرار است دانشگاه الگوی خردورزی مشفقانه، #گفتگوهای نقادانه و #اخلاق علمورزی باشد؟ حالا جای تاسف ندارد که در تالار این دانشگاه فریادکِشی میشود و بخشی از دانشجویان از شنیدن «هل من مبارز» و بخشی با هو کردن این گلادیاتورِ تنها، به وجد می آیند!؟ آیا اینجا دانشگاه جمهوری اسلامی است؟ قدمگاه استادان و فضیلت مردان؟ دلیلآوران و استناددهان سختکوش و شکیبا؟ دانشگاه هیچ! آیا این نمونه ای از گوش به فرمانیها و پیاده سازیهای استراتژیست اصلی نظام و رهبر انقلاب در موضوع برگزاری کرسیهای آزاداندیشی و نقد اخلاقی و منصفانه است؟ #یا_للعجب! چرا همیشه آراسته ترین شعارها در کف #چرک_دستان است؟ آیا این دهانهای کف بر لب و رگهای ورم کرده میخواهند جنبش تولید علم و سبک زندگی اسلامی و کرسی نظریه پردازی راه بیاندازد؟! ... .
... در هیاهوی فریادهای آقای عباسی و طرفدارانش و در تالار پیامبر اعظم، تصویری از گفتوگوی صادق آل محمد(ص) در کنار کعبه میبینم که به حرفهای تند و کفرآمیز «ابن ابی العوجا» با متانت گوش میدهد و با نفوذ نگاه خود، طرفداران دو آتشه خود را به شنیدن و سنجیدن دعوت میکند؛ و آن چنان بحث را پیجویی میکند که حریف را به این گمان می اندازد که گویی تا دقایقی دیگر، کشتی احتجاجات «جعفر بن محمد» به گل مینشیند! اما چون سخن آغاز میکند، ابن ابیالعوجا احساس میکند گویی گنجشکی در میان بالهای شاهینی دلیر است که از سر مهربانی او را امان داده و اکنون در محضر درس نشانده است! ... در درخشش این تصویر از زشتی این رویداد تلخ فاصله می گیرم و برای غربت دین و آیین محمد(ص) در میان مروجان، آه میکشم. این آهِ سرد «همدردی کوچکی» باشد با غم «بی هشامی(1)» «صادق»ها و منادیان حق، آنان که همواره و همیشه تربیت شاگردانی دلآرام، پر امید، خوش اندیش و مهربان را آرزو میکنند.
—--------------- پینوشت:
1. هشام بن حکم، از شاگردان ممتاز و زبده امام جعفر صادق(ع) بود که در برخی موضوعات از جمله موضوع تبیین ولایت اهل بیت برای گفتوگو و مناظره نمایندگی تام داشت و بارها مورد تشویق امام قرار گرفت. برای مطالعه احوال و گفتار او به کتاب هشام بن حکم، متکلم معروف قرن دوم، تالیف سید احمد صفایی، انتشارات دانشگاه تهران مراجعه فرمایید