
این مقاله را اواخر سال 90 نوشتم و امروز 12 اردیبهشت 1394 با اندک ویرایشی در اینجا بازنشر می کنم
نوشتن این مقاله به من یاد داد که هیچ مفهومی-در اینجا: دستگیره ای- برای ورود به تحلیل مسایل اجتماعی در چنته ندارم. و در این زمینه کاملا بی مایه ام.
«برخی حرفها و تبلیغات
ظاهر دینی دارد اما در باطنش جدایی دین از زندگی را دنبال می کنند.» رهبر انقلاب، ۲۳ مهر ۱۳۹۱
چکیده: یکی
از اصلیترین پیش نیازهای فکری و اجتماعی هر تحولی، ایجاد یک فضای گفتگوی واقعی،
اصیل و زنده در میان اندیشمندان ایرانی است. مدعای اصلی این مقاله این است که
ایجاد این گستره فکری و فضای گفتمانی جز با حذف موانع آن محقق نمی شود که از
مهمترین این موانع پدیده سکولاریسم(/دین پیرایی) مذهبی است. استدلال این مقاله
درباره لزوم موضع گیری اندیشمندان دینی درباره سکولاریسم مذهبی در قالب چهار ادعای
اساسی مطرح شده است. (1): نخست اینکه پدیده ای بنام سکولاریسم مذهبی وجود دارد، که
عملکرد آن، " علت" تحقق پذیری سکولاریسم است. (2)هویتی وجود دارد با نام
"سکولاریسم فلسفی"، کسی که به دفاع عقلانی و فلسفی از سکولاریسم می
پردازد. سکولارهای فلسفی خود شامل دو گروه است: مومنان سکولار و غیر مومنان سکولار
هستند. (3):اگر در جامعه ای عملا سکولاریسم مذهبی مستقر و به بافت فکری جامعه
پیوسته گردد، آنگاه بهترین زمینه برای ورود سکولاریسم فلسفی فراهم خواهد بود. (4):
چهارم، اندیشمندان دینی غیر سکولار(مومنان غیر سکولار) نمی توانند بدون توجه و حساسیت
نسبت به مظاهر سکولاریسم مذهبی در ایران، تنها به نقد فیلسوف دینی سکولار(مومنان
سکولار) بپردازند. گفتگوی واقعی در میان اندیشمندان دینی با این رویه محقق نخواهد شد.
تعلیق در انجام این وظیفه، از مهمترین موانع شکل گیری گفتگوی اصیل در جامعه و به
واقع، مهمترین عامل انسداد مسیر گفتگو در اندیشه ایران معاصر است.
کلید
واژه ها: سکولاریسم
مذهبی، سکولاریسم فلسفی
بخش
اول: