این نوشته را 4 ابان 89 نوشتم(+). چه دل خوشی داشتم(!).
در دانشگاه ما دفتری بود، موثر، مفید و راهگشا که ما را با صنعت و صنعتگری و نیازهای بومی و فراموش شده و اولویتهای مهندسی کشور آشنا می نمود! وظیفهاش این بود تا مبادا پایاننامه ای در یکی از موضوعات کم اولویت و اهمیت در گستره مسائل صنعتی کشور نوشته شود و یا بدتر از آن، تحقیق و رهیافتهای علمی دانشجویی به مرهم زخم های کوچک و بزرگ صنعت کشور گذاشته نشود! نگرانی بزرگش این بود که مبادا دانشگاه بازوی علمی و مغز صنعتی کشور نباشد و قافله تولید دانش، از قافله تولید ثروت و فناوری عقب بماند! تلاش می کرد تا دانشجویان برای کارآموزی به بهترین قطب های صنعتی کشور بروند و صنعتگران از بهترین ذخایر علمی دانشکاه بی بهره نمانند!
بر این اساس، با اعتماد به نفس و خوش اندیشی پیشنهاد می کنم در دانشگاه ها دفتری تاسیس شود به نام «دفتر ارتباط با سربازی»، بر سیاق همان «دفتر ارتباط با صنعت» تا همین اتفاق های مهم و استراتژیک-که به اختصار به آنها اشاره نمودم- برای افزایش بهروری ارتش و قوای مسلح و انجام شایسته و بهینه خدمت سربازی در جهت مصالح کشور به انجام رسد.
این دفتر همچنین می تواند پروژه ها و مسائل مهمی را تعریف کند تا دانشجویان علاقمند به صورت گروهی و فردی به ارائه راه حل درباره آنها اقدام نمایند، و در عوض زحمات چند ساله خود، چند مدتی از «خدمت شریف» سربازی مرخص، و فی الواقع به «خدمت اشرف» به کشور خود نائل شوند.
اگر پیامبر، درود خدا بر او، مشرکین دربند را در ازای آموزش سوادِ خواندن و نوشتن به ده مسلمان، آزاد میکرد، چرا ما یک جوان مسلمان طراح و کارآفرین را به جهت سربازی پیشیناش، با کسر خدمت سربازی تشویق نکنیم؟ و چرا جوانی را برای طراحی یک انیمیشن جذاب و اثرگذار، لااقل به اندازه بازیکن یکی از تیم های ورزشی قوای مسلح بهرمند نسازیم؟ چرا باید یک دانشجوی زُبده و کارشناس ارشد فنی مهندسی-فی المثل در رشته سدسازی و یا مهندسی عمران- در طول مدت سربازی مسئول تزریقات و آزمایشگاه یک بیمارستان و یا گرفتن فشار خون مردم باشد!، حال آنکه ارگان محترم به شدت به تخصص هایی در رابطه با سدسازی، اسکله سازی، کشتی سازی و غیره نیازمند است؟!
وقتی وضعیت دانشجوی مهندسی این است، تکلیف دانشجوی روان شناسی مشخص خواهد بود، چراکه در قوای مسلح و قهریهۀ شهر ، موضوعی مرتبط به «روان» برای مشغولیت حرفه ای او وجود ندارد و بدیهی است که قوای مسلح، در موضوع های مرتبط با دانش «روانشناسی» فعالیت چشم نوازی صورت نمی دهند. پس طبیعی است که در مدت سربازی، نهایت کار این دانشجو در طول سربازی، می تواند مشاهده خلق الناس در هنگامه ورود و خروج به کوچهی مجاور پادگان، و یا نظاره عالمانۀ شهر از برج دیدبانی، باشد، تا هر آینه از تجربه این موانست دائمی با مردم، انسان شناس و روان شناس زبده ای شود و با کولهباری از تجارب گرانسنگ، دوران کم نظیر «سر+ بازی» را با جدیت پشت سر گذارد!
با این حال نگارنده همچنان با اعتماد به نفس و خوشاندیشی پیشنهاد میکنم که مدیران امر، دانشجوی محترم روان شناسی را لااقل در فرایند تصمیم گیری و اجرای انتخاب رنگ درب اصلی پادگان دخالت دهند(!) و یا از دانش و مهارت او در بررسی علل افت تحصیلی فرزند جناب سرهنگ کمک بگیرند! (ایضا لازم به ذکر است که حتی انجام نمادین این پیشنهاد نیز باعث خرسندی و دل خوشی سرباز جوان خواهد بود!)
مخالفِ گفتههایم در گوشام ندا می دهد که: «ای غافل کج اندیش! تو چه می دانی که از اساس حرفهای دوپهلویت با روح و فلسفه خدمت سربازی مغایر است، که سربازی سرای دانش ورزی و کتاب و دفتر و تخصص و رشته نیست، بلکه مکان تمرین فرمانبری، تحمل سختی، به انجام رساندن کارهای سخت، ترک عادات رفتاری و راحتطلبی و به اختصار، پا-چسباندن برای مقام مافوق و تشخیص و اراده اوست، و هر سخن و طرحی که روح خشن سربازی را به نرمی انتخاب، و تناسب و همجواری چیزی با چیزی تقلیل دهد، از روح تربیتی و فلسفه وجودی آن دور است. سرباز گرامی چه عالم باشد و چه جاهل، با مدرک باشد یا بی مدرک، مهندس باشد یا روانشناس، ثروتمند باشد یا فقیر، هرچه باشد، در لباس نظام، یک فرمانبر شنوا و مامور معذور و مطیع است، و فضیلت حقیقی او نیز در همین موم شدن و شکل پذیری جبری یا ارادی است.»
(..بنده در حال شنیدن «مخالف گفتههایم» هستم، ... شما را به مطالعه ادامه این نوشته دعوت می کنم..)
به اختصار و در قالب یک پرسش عرض می کنم که به راستی اگر امروز در کشور ما، دوره، دورهی جنگهای نرم و فرهنگی است، چرا سربازیمان نرم و فرهنگی نباشد؟ اگر سلاح دشمنمان فرهنگی است، چرا دانش های معطوف به فرهنگ و علوم انسانی در طرحریزی دوران سربازی نقشی نداشته باشد؟ چرا موهبت خدمت به نظام، تنها در دژبانی درب های ستبر پادگان-که فعلا دشمنی از آن وارد نمی شود-خلاصه می شود؟!
نمی دانم!، اگر ما واقعا با یک جنگ نرم و فرهنگی حرفه ای و حساب شده روبروییم، چرا طرح خدمت سربازی فعلی ما، با لوازم این جنگ نرم، تناسبی شایانی ندارد؟!
(... درست می فرمایید، هدف خدمت سربازی تربیت جوانان پرشور و مقاومی است که در برابر دشمنان قسم خورده ملت، مقاوم و نفوذناپذیر باشند و هوشمندانه از ایمان و خاک و ناموس کشور محافظت کنند...، باور بفرمایید بنده هم برای همین منظور و ارمان شریف به حضور مبارک رسیده ام... )
تمام.