افزایش بودجه و توجه به فرهنگ وقتی مستعد خوشحالی اهالی فرهنگ است، که این توجهات و عنایات مراکز ثروت و قدرت به فرهنگ، از سر ارادت و درک اهمیت موضوع باشد، نه از سر بستن دهان نق نقکنندگان یا ترسیم گرافها و نمودارهای گزارش کار.
افزایش بودجههای فرهنگی با انگیزههای خودآگاه یا ناخودآگاه غیر فرهنگی، اثربخشی فرهنگی ندارد؛ مستعد بقا نیست؛ تهنشین نمیشود و نقشی در بالابردن سطح فرهنگی عمومی کشور ندارد.
بیش از این، این افزایش بودجهها، حتی اثر عکس دارد. چراکه فرهنگ را کالا میکند و این کالا در بازار سیاست خرید و فروش میشود تا کار و بار قدرت و ثروت را رنگ و لعابی تازه بخشد. این اتفاق، زبان اهالی فرهنگ را کوتاه میکند. یا بهتر است بگویم: زبانشان را از آنها میگیرد. واژههای فرهنگی که تنها سرمایههای اهالی فرهنگ اند، به نقل و نبات حرفهای سیاستبازان تبدیل میشود. اهل فرهنگ مجبورند برای فاصله گرفتن از این زبان یا سکوت و انزوا پیشه کنند یا زبان تازهای بیابند. یافتن زبان تازه، زمان میبرد. پختگی میخواهد. هوشمندی بسیاری میطلبد و بحران هر روز بیشتر و بیشتر میشود و قصه فرهنگ پر غصه تر.
بیش از این، این افزایش بودجهها، حتی اثر عکس دارد. چراکه فرهنگ را کالا میکند و این کالا در بازار سیاست خرید و فروش میشود تا کار و بار قدرت و ثروت را رنگ و لعابی تازه بخشد. این اتفاق، زبان اهالی فرهنگ را کوتاه میکند. یا بهتر است بگویم: زبانشان را از آنها میگیرد. واژههای فرهنگی که تنها سرمایههای اهالی فرهنگ اند، به نقل و نبات حرفهای سیاستبازان تبدیل میشود. اهل فرهنگ مجبورند برای فاصله گرفتن از این زبان یا سکوت و انزوا پیشه کنند یا زبان تازهای بیابند. یافتن زبان تازه، زمان میبرد. پختگی میخواهد. هوشمندی بسیاری میطلبد و بحران هر روز بیشتر و بیشتر میشود و قصه فرهنگ پر غصه تر.
عده قلیلی از اهالی فرهنگ چنین دستان پُر و سنجههای هوشمندی دارند تا بتوانند خود را در این فرهنگ بازاری شده، یازتولید کنند. اصالت را بیابند و توزیع کنند. نشان بدهند آنچه در بازار همه را به خود خیره کرده عروس زیباروی فرهنگ نیست؛ یک عجوزۀ برک کرده است.
3 دی ماه 94
3 دی ماه 94