به یک معاون پژوهشی در یک دانشگاه علوم قرآنی نوشتم: جای اینها در این دانشگاه خالی است، لطفا در دستور کار قرار دهید!
- دانشجویان روش پژوهش نمیدانند.
- دانشجویان راه و رسم نظریهپردازی در علوم دینی و مطالعات بینرشته ای را نمی دانند.
-دانشجویان تقریبا هیچ دید تاریخی ای نسبت به دین ندارند.
- دانشجویان به جای تلاش برای «تفسیر» قرآن، تفسیر میخوانند و در این مقدمه متوقف میشوند.
-دانشجویان لازم است قدری فلسفۀ دین بخوانند، تا دین را از بیرون مزمزه کنند!
- یک درس برای کتابشناسی لازم است، اینکه چه کتابهای خوبی (لااقل) به فارسی در موضوعات مرتبط وجود دارد.
- دانشجویان از جهت نوع و موضوع پایاننامه ها و علایقشان دستهبندی شوند و کارگاههای متناسب با موضوع و روش تحقیق موضوع این پایاننامهها برای ایشان برگزار شود.
- استانداردهای مورد انتظار از دانشجویان در نوشتن مقالات و تکالیف مشخص شود.
- در کل، از درسها بکاهید، بر گفتگو فزایید!
والسلام
راستی:
یک: این مطلب را همزمان در فیس بوک هم منتشر کردم. آنجا بحث خوبی در گرفت به تیزبینی و لطف کورش علیانی و دیگر دوستان.
دو: در توضیح راه و رسم نظریه پردازی: فرق بین نظر و نظریه، راه تبدیل نظر به معرفت در معنای باور موجه و انشالله صادق، راه های گوناگون توجیه یک ادعا، شرط تایید، راه اثبات، راه اثبات معقولیت، به علاوه نکته های فراوان در روش جستجو و تحقیق، ایجاد رشادت های فکری برای به چالش کشیدن دیگر نظریات و استدلال ورزی درباره آنها و اموری از این دست که جنبه های آموزشی-پرورشی دارند می توانند در ذیل راه و رسم نظریه پردازی قرار بگیرند. حسن بزرگ این عنوان این است که با انگیزه های انسانهای دیندار به خصوص جوانان آنها همخوانی دارد!