پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

اینکه «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد» حرفی است و اینکه سخن نگوییم تا عیب و هنرمان نهفته باشد، حرفی دیگر.
بسیاری از بندگان خدا بوده اند که از اتفاق چون کمتر سخن گفته‌اند، تا عیب و هنرشان نهفته باشد(!)، یک عمر با عقاید و افکار من درآوردی سپری کرده اند.
«مرد» باید سخن بگوید، آشکار و روشن؛ تا با لطف حضرتِ «عقلِ جمعی» به عیوب سخن و اندیشه‌اش پی‌ببرد.
برای همین بر هر انسانی که دوست دارد اندیشمندانه زندگی کند، فرض است که با گفتن و نوشتن، خود را در معرض سرنیزه‌های سوزنده و سازنده نقد دیگران قرار دهد. و از عیان شدن عیب و رسوا شدن هنرش نهراسد. من برای آموختن، می‌نویسم.

هم‌پیشانی سلام!
نوشته‌های این وبلاگ، منتخبی از نوشته‌های به واقع جور واجور من در سایت پیشانی(www.pishani.ir)-در سال‌های 89 تا 92- است که به فراخور احوال و اوضاع شخصی و اجتماعی نوشته‌ام. بنا دارم برگزیده‌ای از آن نوشته‌ها را-با بازنگری اندک- به همراه نوشته‌های جدیدی در اینجا منتشر نمایم. امیدوارم همچون گذشته از نظرات شما بهرمند شوم.
حامد صفایی‌پور

آخرین دیدگاه ها

۱۱ مطلب با موضوع «اندیشیدن درباره علم :: علم و دین» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

به گزارش «ایمنا» شهردار محترم اصفهان در مراسم اختتامیه سومین جشنواره شهرپژوهشی گفته‌اند:  «معراج پیامبر(ص) یک واقیعت علمی و فیزیکی بوده است تا جایی که حضرت محمد(ص) با وسیله‌ای به نام بُراق از مکانی به مکان دیگر عروچ پیدا کردند»(بیانات دیگری هم داشته‌اند که امیدوارم متن دقیق و کامل آن‌ها در اختیار رسانه ها قرار گیرد).

اگر برای مدیران و مهندسان ما در دوره کارشناسی، دو واحد مقدماتی روش‌­شناسیِ علم می‌گذاشتند تا در این طرح درسی، اندک اشاره‌ای به مشترکِ لفظی بودن واژه «علم» در سنت ما و «علم» در سنت غرب می‌کردند، یا درباره تفاوت science و knowledge، لااقل نیم ساعت در طول 20 سال تحصیل دانشجو تا دریافت مدرک دکتری حرف می‌زدند، همچنین در مدت زمان دست کم 20 دقیقه، به تفاوت زبان علم و زبان دین و کلیاتی دربارۀ روش‌های مقایسه گزاره‌های علمی و دینی اشاره می‌کردند، گمان نمی‌کنم چنین خطاهای نخ‌نمایی از ما سر می‌زد. حالا هم بد نیست اگر کسی بپرسد: آیا معنای واژه‌هایی را که به کار برده‌اید می‌توانید کمی دقیق‌تر توضیح بدهید؟؛«واقعیت علمی»؟ «واقعیت فیزیکی»؟ «فیزیکی بودن معراج»؟ «وسیله(instrument) دانستن بُراق»؟ «مفهوم مکان در فیزیک و معراج»؟! کمی توضیح دقیقتر لطفا! ( به جنبه دین‌شناختی و تاریخی قضیه که از اساس، آیا معراج رسول اکرم (ص) روحانی بوده است یا جسمانی و آراء اختلافی در این‌باره ورود نمی‌کنیم).

به گمانم از فحوای کلامم پیداست که برآنم به شهردار محترم بابت این خطاهای «زبان پریشی» و «زمان پریشی» در افتاحیۀ جشنوارۀ «شهر پژوهی»، نمی­توان خرده گرفت. خرده را باید به سیاست‌گذارانی گرفت که دین و علم، یا به تعبیر بهتر، «تفکر دینی» و «تفکر علمی» دانش‌آموزان و دانشجویان ما را با ابزارهای «آموزش و پرورش» و «رسانه­‌های دولتی»، در حد و اندازه کتاب‌های دبستانی قرار داده‌اند و قصد و توجهی ساختاری، برای به روز کردن آن‌ ندارند.

سخنان شهردار محترم، طبیعی است؛ اگر به گندمِ تصورات دینی دبستانی، اندکی «فرمول فیزیکی»، که البته سبوسِ تاریخ و فلسفۀ علم آن گرفته اند، اضافه کنیم، و نقشِ حلّالی همچون «بحرانِ هویت» مدیرانِ مسلمانِ دانش‌دوست را در نظر بگیریم، حاصل همین خواهد بود که می­‌بینیم. در این حال، چگونه می‌توانیم دربارۀ ابراز نظر شهردار محترم، در خصوص این موضوع که «در حوزه دانش‌پروری، گام‌های بلندی برداشته ایم» همدلی کنیم؟ ما حتی گام‌های اولیه را هم بر نداشته­‌ایم(!).

  • ۰
  • ۰

به نقل از استاد مصطفی ملکیان در نشست معرفی این کتاب (متن و صدای این نشست: اینجا) و بنا بر بررسی‌های شخصی من در موضوع برهان‌های نوین نظم، کتاب «درباره خدا»، در سنت فلسفه تحلیلی و به زبان انگلیسی، بهترین کتاب در این موضوع است. کتاب در عین اینکه کتابی پر شور، روشن و دارای حواشی جذاب در معرفی فیلسوفان و کتاب‌های مهم آن‌ها در تاریخ پر پیچ و خم فلسفه است، و کتابی درآمد گونه و ذائقه آفرین به حساب می‌آید، اما اولا، مخاطب را با آخرین نظریات فلاسفۀ دین معاصر همراه می‌کند و در بند تاریخ فلسفه نمی‌ماند، یعنی در هر بخش از یک «فیلم تاریخی» شروع می‌کند و به یک «مستند زنده» ختم می‌شود(!)؛ ثانیا، در پایان هر بخش، درست مثل موزه‌هایی که در آن‌ها بخشی از کف یا دیوار اصلی بناهای تاریخی را نمایش می‌دهند، گزیده‌هایی از متون اصلی فلاسفه را عیناً برایتان می‌آورد تا احساسِ دوریِ خوانندگان با آن ماجراجویان تاریخ معرفت بشری کمتر و کمتر گردیده و شوق خواندن آثار احتمالا دشوار آن‌ها در او زنده شود. از این‌روست که در بخش پایانی فصل‌ها، تقریبا شاهد 50 نوع قلم متفاوت از فلاسفۀ اعصار مختلف هستیم و روشن است که این امر چقدر کار مترجم این اثر را سخت و البته ستودنی می‌کند(!). ( این «سختی» را نویسنده اثر نداشته است!) 

  • ۰
  • ۰

اشاره: این مطلب در دومین شماره ماهنامۀ شهر کتاب (شهریور 1394) در پروندۀ «برهان بی‌نظمی: پرونده ای دربارۀ شکل‌های بالقوۀ ارتباط میان علم و دین»، ص 113، با ویرایش سردبیر مجموعه آقای دکتر عرفان خسروی و با عنوان «بن بست نظری» منتشر شده است. آنچه در ادامه می‌آید متن اولیه (ویرایش نشده) آن است: 

-تصویری از مقاله منتشر شده در ماهنامه شهر کتاب: اینجا


شرابی نو، در جامی قدیمی

نقدی بر پانوشت­‌های مترجم بر کتاب «خدا و فیزیک مدرن»