خوشوقتم که پس از تلاشی یکساله برنامه دوره آموزشی #تیزفکری در پژوهشکده اخلاق و تربیت (#فلسفه_برای_کودکان) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به تصویب رسید و نخستین دوره بلند مدت و سلسله وار ارتقا مهارت های #تفکر_نقادانه به اجرا درآمد.
مرحله اول ثبت نام این دوره ویژه افرادی است که مایلند در هر سه دوره ثبت نام کنند. این گروه، #گروه_هدف ما هستند. گروه هدف با تمرکز بیشتر مورد آموزش و ارزیابی و مشاوره قرار خواهند گرفت و پرونده آموزشی آنها به صورت فرد به فرد مورد بررسی قرار می گیرد.
پس از پایان مهلت ثبت نام گروه هدف، ظرفیت باقی مانده دوره مشخص گردیده و برای هر یک از سه دوره آموزشی، ده روز قبل از زمان دوره، ثبت نام صورت خواهد گرفت.
برای کسب اطلاعات بیشتر بروشور توصیف درونمایه و برنامه های این دوره آموزشی را اینجا مطالعه فرمائید.
تلگرام، شراب و مار؛ دستکم با روش قرآن با آن مقابله کنید!
ابتدا بگویید: وقتی در حال مستی هستید، به هنگامۀ جانفزای نماز (سخن گفتن با خداوند) نزدیک نشوید، مگر وقتی که مستی از سرتان برود و بدانید که با چه بزرگی سخن میگویید. لطافت به خرج دهید. هم تبلیغ نماز را کنید و آن را آرامشبخش واقعی معرفی کنید هم با اشارهای رندانه از اثر عقلپیرای شراب شکایت کنید. بگذارید چند سالی همین برخورد منطقی و روشن شما فرهنگ را «از درون» تحث تاثیر قرار دهد. بگذارید «خودزایی فرهنگی» اتفاق بیافتد تا روزی در پی حادثه ای، بار دیگر، به شراب بپردازید. در جواب سوال خبرنگاران که میپرسند نظر شما دربارۀ استفاده از شبکههای اطلاع رسانی خارجی چیست، واقعیت را صادقانه بگویید: «فیهما اثم کبیر و منافع للناس» مضرات جبران ناپذیری دارد و البته منافعی! اگر هنگام گفتن این عبارت، از نگاه مخاطب خود سرتکاندادنی گرفتید؛ خوشحال باشید که به وظیفه خود عمل کرده اید. اکنون، بازهم اجازه دهید، درونزایی فرهنگی اتفاق بیافتد. بگذارید آگاهی، خود را حاکم کند. هوشمندانه و مشفقانه نظاره کنید. رشد آگاهی حکم نهایی را مشخص میکند بیآنکه بخواهید از بیرون دربارۀ آن رجز بخوانید. اگر به حق فرا میخوانید به وقتش خواهید گفت که: «هر چیزی در بین شما دشمنی کینهتوزانه بیاورد و خوبی و خوشی زندگیتان را بکاهد، شیطانی است؛ باید همه با هم، به صورت جمعی، یکبار برای همیشه، مرد و مردانه، از آن دوری کنیم». و وقتی این جملات را میگویید ببنید صدای تکبیری میشنوید؟ اگر صدای این همراهی را شنیدید، مردم را در فهم و درایت خود شریک کرده اید و تنها در این حالت است که فرمان الهی را جاری کرده اید و اگر نه، شتاب کرده اید و بر سرشت مختار و آزاد فرهنگ پیشی گرفته اید.
با اهالی فرهنگ درباره تصمیمهای فرهنگیتان مشورت کنید. گرهای را که به دست باز میشود، به صد گره کور تبدیل نکنید. #تلگرام، شراب و قمار، دستکم با روش قرآن با آن مقابله کنید.
#تفکر_فرهنگی
#فیلترینگ
#مردم_شناسی_قرآنی
چندی پیش، همصحبت دانشجوی باهوش و موفقی بودم که در ذهنش انبوهی از باورهای تحولخواهانه و اجتماعی جولان می-کرد. موضوعی که توجه مرا جلب کرد این بود که او، با اصرار و یقینی کامل یا به تعبیر من، با «درجه باوری بالا» بر درستی این باورها اصرار میورزید. مثلا میگفت: «جامعه ما یک جامعه جنسیت زده است». «ما باید برابری جنسیتی ایجاد کنیم. نابرابری جنسیتی باوری منسوخ شده است». یا مثلا، «حق طلاق باید از ابتدا برای هر دو زوج وجود داشته باشد». این مثالها البته همگی فقهی بودند اما باورهای او سطوح اجتماعی و فردی را نیز در بر داشتند مثلا اینکه: «درست نیست مردی در صحبت با زنی به چهره او نگاه نکند و مدام نگاهش را از صحبت کردن با او بدزد». من همچنین دانشجویان و طلاب به نسبت زیادی را با همین درجه باور اما با باورهایی ناهمسو با این مثالها دیده ام.
این یادداشت را به دعوت سیما فیلم درباره پروندهای به مناسبت سخنرانی دکتر مظفر اقبال نوشتهام. برای وفاداری به ناشر لینک آن را در اینجا قرار می دهم:
http://simafekr.tv/26572-2/
ما بیش از آنکه نیازمند ایجاد و تثبیت مراکز کارآفرینی باشیم، نیازمند نگاههایی هوشیار و پر اراده برای کنترل آسیبها و شعارهای مراکز «مارآفرینی» هستیم. در مراکز مارآفرینی ایدهها، ساختارها و موجوداتی تولید میشوند که خلاقیتهای فردی، گروهی و سازمانی را میبلعند. یک نمونه از بزرگترین این مارها دیدگاههایی است که به روشها و ساختارهای «گذشته» تقدس میبخشد. این دیدگاه توجه ندارد روشها و ساختارها برای تضمین اهداف وضع شده اند و در هر زمانه و زمینهای لازم است به روشها و ساختارهای جدید اندیشید. این مار اگر چه زشت و کریه است اما خود از این زشتی، آشفته و ملول نیست بلکه از اتفاق همین زشتی را یکی از سرمایههای نمادین و هویت بخش خود میداند. مار دوم اما خوش خط و خال و دلرباست و با شعار نوگرایی به میدان میآید در حالیکه در سطحی عمیقتر، گرفتار سادهسازی، شتابزدگی است. مار دوم گرفتار #تفکر_ترجمهای است و در نوآوری مقلد و سطحینگر است.
از خالق «آژانس شیشهای» که به زعم من، یکی از ماندگارترین و بههنگامترین فیلمهای «گفتگومحور» سینمای پس از انقلاب است، دو انتظار دارم. نخست اینکه حرفهای عمل کند و مثل همیشه با فیلمهایش، نه با «میکروفن قرضی» حرف بزند. دو دقیقه، به هر برگزیدۀ جشنواره، وقت دادهاند تا سخنی با مردم و جامعه سینمایی بگوید؛ منتقدی نظرش این بوده که فیلم حاتمیکیا نامنسجم و کمدی است و فرض کنیم که این حرف، صدای «اپوزسیون و مخالف نظام» است؛ بسیار خوب! حالا که کارگردان ما فیلمش را ساخته، از جشنوارۀ نظام جایزه گرفته و سیمرغ به دست، پشت میکروفن قرار گرفته است. ایا حاتمیکیا نمیتوانست صبح فردا، مصاحبۀ مطبوعاتی مفصل و مستدلی داشته باشد و به منتقدانش به صورت فنی پاسخ دهد و توضیحی آموزنده از خود بیادگار گذارد؟ مضمون به کنار؛ آیا این خطابۀ خلاق و هنرمندانه یک کارگردان تراز اول است؟