پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

اینکه «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد» حرفی است و اینکه سخن نگوییم تا عیب و هنرمان نهفته باشد، حرفی دیگر.
بسیاری از بندگان خدا بوده اند که از اتفاق چون کمتر سخن گفته‌اند، تا عیب و هنرشان نهفته باشد(!)، یک عمر با عقاید و افکار من درآوردی سپری کرده اند.
«مرد» باید سخن بگوید، آشکار و روشن؛ تا با لطف حضرتِ «عقلِ جمعی» به عیوب سخن و اندیشه‌اش پی‌ببرد.
برای همین بر هر انسانی که دوست دارد اندیشمندانه زندگی کند، فرض است که با گفتن و نوشتن، خود را در معرض سرنیزه‌های سوزنده و سازنده نقد دیگران قرار دهد. و از عیان شدن عیب و رسوا شدن هنرش نهراسد. من برای آموختن، می‌نویسم.

هم‌پیشانی سلام!
نوشته‌های این وبلاگ، منتخبی از نوشته‌های به واقع جور واجور من در سایت پیشانی(www.pishani.ir)-در سال‌های 89 تا 92- است که به فراخور احوال و اوضاع شخصی و اجتماعی نوشته‌ام. بنا دارم برگزیده‌ای از آن نوشته‌ها را-با بازنگری اندک- به همراه نوشته‌های جدیدی در اینجا منتشر نمایم. امیدوارم همچون گذشته از نظرات شما بهرمند شوم.
حامد صفایی‌پور

آخرین دیدگاه ها
  • ۰
  • ۰

سه شنبه هر هفته؛ با ستون «سهم من از فرهنگ» در روزنامه اصفهان زیبا

اکنون که عنوان «شهر خلاق» از طرف مدیران شهرداری، برای «اصفهان» پیش‌نهاد شده است، درنگی در تفاوت‌های دو مفهوم «خلاقیت»(creativity) و «نوآوری »(innovation) نیکو می‌نماید. به ویژه آن‌که بی‌توجهی به تفاوت‌های این دو مفهوم و مسیر متفاوتی را که هر یک می‌طلبد، آسیب‌شناسی گسترده‌ای دارد.

نوآوری، افزودنِ بر یک فرایندِ یا محصول موجود است. محصول یا فرایندی وجود داشته و به خوبی کار می­کرده است؛ ما آن را به منظور ایجاد کارایی بهتر یا برآوردن نیازی تازه تغییر می­دهیم. اما، خلاقیت، آفرینش چیزی خاص، تک و یگانه است؛ خلاقیت «بکر آفرینی» است. خلاقیت فرایندی است که به بکرآفرینی منجر می­شود. بهتر است برای روشن‌شدنِ تفاوت‌ها چند مثال متنوع بزنیم: هواپیمای بوئینگ 747 نتیجه خلاقیت در طراحی و تولید است. طراحی این هواپیمای غول پیکر یک شهامت، ابداع، خطر پذیری بی‌مانند بوده است؛ از هر هواپیمای بازرگانی بزرگتر است و کارایی‌های جدیدی دارد. اما شش مدل­ بعدی 747، نتایج نوآوری‌هایی هستند که پیرامون طرح اولیه صورت گرفته­است؛ آن ایده­ها بر روی ایدۀ اصلی سوار شده اند. مثال دوم، Facebook است. خلاقیتی در زمینه شبکه‌سازی اجتماعی؛ این ایده که همه شهروندان جهان، به سادگی، امکان به اشتراک­گذاری مطالب‌شان را داشته باشند و در طی آن، امروزه، کشوری با بیش از 200 میلیون جمعیت بر روی وب تشکیل شود. پس از این ایده، کلیه بازنگری‌های نوآورانه، چه در دیگر شبکه‌های اجتماعی و چه در Facebook بال و پرهایی به این ایدۀ اصلی است. «گلستان سعدی» چه؟ کتابی در نهایت ایجاز، روانی، عمومیت؛ داروخانۀ شربت‎‌های پند، در موضوعات گوناگون زندگی، از «سیرت پادشاهی» تا «عشق و مستی»، آنچه امروزه به آن «سبک زندگی» می‌گویند. «گلستان» نیز یک خلاقیت «همیشه خوش» است. اما اگر کسی، سبکِ مطلع زیبای «گلستان» را بگیرد، -منّت خدای را عزّ و جل که ...- و بر روی آن متن امروزینِی سوار کند، و این کار هم نسبتا موفق ار آب درآید، کار وی تنها یک نوآوری بوده است.

  • ۰
  • ۰

سه شنبه هر هفته؛ با ستون «سهم من از فرهنگ» در روزنامه اصفهان زیبا

به خصوصیات عاملان تغییر رسیدیم: پرسش پایانی ما (در گفتار پیشین) این بود که: «عامل تغییر» باید چه‌گونه انگیزه‌ها، روش‌ها و منش‌هایی داشته باشد؟ و در گام بعد، آیا «ما» در جهتی زندگی می‌کنیم که واجد این ویژگی­ها شویم؟  قرار بر این بود، پاسخ این پرسش را  با روش تجربی فراهم کنیم بدین شکل که به بررسی برخی «عاملان تغییر پایدار و موثر فرهنگی» بپردازیم و سرنخ‌ پاسخ‌ها را از منطق و روش آنان استخراج کنیم.

اکنون گردنۀ دشواری در مسیر ماست؛  باید از ابتدا نمونه‌ها و مصادیقی را برای «تغییرات موثر و پایدار فرهنگی» برگزینیم و در این کار ناگزیر به ارزش‌گذاری هستیم. چه کنیم؟ آیا روشِ عینی و نسبتا بی‌طرفی -با حداقل ارزش‌داوری- برای گزینش نمونه‌های تحول پایدار فرهنگی در اختیار داریم؟ چگونه می‌توانیم به منطق مشترکی در بررسی خصوصیات عاملان تغییر دست یابیم؟ با در نظر گرفتن این ملاحظه، همچنان برآنیم که دست­کم در حوزه فردی، خصوصیات عینی و استنادپذیرِ مشترکی وجود دارد و ما، هم اکنون، می‌خواهیم به یکی از آن‌ها اشاره کنیم.

  • ۰
  • ۰

به «مهر»

 دست در دست هم دهیم به «مهر» 
 مدارس خود را کنیم آباد. 
 میهن خودش اباد می شود. 
  • ۰
  • ۰

پروای دامنه

  ای استاد دانشگاه!
  ای مرجع تحقیق! 

  پروای دامنه را داشته باش! 

  «هیچ کس نمی تواند از متوسط افراد جامعه اش (خیلی) بالاتر برود».
  در بررسی این گزاره هم، مقاله بنویس. 
  • ۰
  • ۰

ژنراتور باش!

مولّد باش!
Being Generator
تخلّقوا به اخلاق الله!

  • ۰
  • ۰
 سه شنبه هر هفته؛ با ستون «سهم من از فرهنگ» در روزنامه اصفهان زیبا

پرسش گفتار پیشین این بود: در مدیریت و به‌سازی «خانة فرهنگ» سهم هر یک از ما در ساختن «نقش ایوان» و  «پای­بند ویران»؛ یعنی تغییرات روینایی و زیربنایی چقدر است؟ خاطر شریفتان هست، که جمع‌بندی‌مان این بود که «خانۀ فرهنگ ما»، غالبا، از هر دو نداشته بهره‌مند است!) و نکته این‌جاست که نمی‌توانیم یکی را به خاطر دیگری فرو گذاریم.

اکنون انبوهی از پرسش‌ها پیشِ روی ماست:

  • ۰
  • ۰
سه شنبه هر هفته؛ با ستون «سهم من از فرهنگ» در روزنامه اصفهان زیبا 

خانه از «پای بند» ویران است. 

خواجه در بند «نقش ایوان» است

(گلستان سعدی، باب ششم، حکایت نخست)

این شعر مشهور سعدی(ره) بر تقابلی میان امر زیربنایی و امر روبنایی استوار است. پرسشِ کنایی شاعر چنین فهمیده می‌شود که «چرا خواجه به جای پرداختن به کار زیربنایی، به کار روبنایی پرداخته است؟» اکنون می­‌خواهم ناخنکی به معانی این شعر ضرب­‌المثل­‌گونه بزنم و از آن نکته­­‌هایی را در منطق تغییر فرهنگی برداشت نمایم.

یک معنای اولیه این شعر درست است و آن اینکه: «هیچ عاقلی یک خانه کلنگیِ را گچ کاری و آیینه کاری نمی‌کند». اما مشکل اینجاست که غالب خانه های ما، نه آنقدر کلنگی‌اند که بهترین کار دربارۀ آن‌ها خراب‌کردنشان باشد و نه آنقدر تمام، که فقط نیازمند کارهای روبنایی باشند. خانه‌های ما غالبا از هر دو نداشته، بهرمند اند(!). در این وضعیت دانستن نسبت تغییر روبنایی و زیر بنایی اهمیت دارد. 

  • ۰
  • ۰

اگر بینی ...

  اگر بینی «فلان مسئول» و چاه است، اگر خاموش بنشینی، گناه است.