این کتاب را به سفارش هیچ استاد و دوستی در دست نگرفتم. عنوانش مرا گرفت و طبق معمول کتاب را گشودم و یک بند آن را خواندم:
" ... اگر کسی هست که می خواهد به کار همه خرده گیری کند، نصیحت من به او این است که با پیروری از تیمون به بیابانی بگریزد و به در آنجا به تنهایی از عقل و دانش خود بهره بگیرد" (53).
برای آدم شلوع کنی چون من جمله مناسبی بود تا احساس کنم هیچ چیزی اتفاقی نیست، و این کتاب برای من نوشته شده است. همینطور هم بود(!)، و بنابراین در برابر لگدهای دردآور کارهای نیمه تمام مقاومت کردم و "در ستایش دیوانگی" اراسموس را وقت-دزدکی خواندم.
در دانشنامه فارسی ویگی پدیا مختصری درباره این اثر آمده است و آن اینکه(+):