ای دنیا!
از برابر دیدگانم دور شو!
از برابر دیدگانم دور شو!
سوگند به خدا رام تو نگردم که خوارم سازی و مهارم را به دست تو ندهم تا هرکجا خواهی بکشانی!
سوگند به خدا! سوگندی که تنها اراده خدا در آن است، چنان نفس خود را به ریاضت وادارم که به یک قرص نان، هرگاه بیابد، شاد شود، و به نمک به جای نان و خورش، قناعت ورزد!
و آنقدر از چشم ها اشک ریزم که چونان چشمهای خشک درآید و اشک چشمم پایان پذیرد!
آیا سزاور است که چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند و علی نیز «همانند آنان» از زاد و توشه خود بخورد و استراحت کند؟!
چشماش روشن باد! که پس از سالیان دراز چهارپایان رهاشده و گله گوسفندان را الگو قرار دهد!
خوشا به حال آن کس که مسئولیتهای واجب را در پیشگاه الهی به انجام رسانده،
و در راه خدا هرگونه سختی و تلخی را به جان خریده،
و به شب زندهداری پرداخته است،
و اگر خواب بر او چیره شده، بر روی زمین خوابیده و کف دست را بالین خود قرار داده
و در گروهی است که ترس از معاد خواب از چشمانشان ربوده
و پهلو از بستر ها گرفته،
و لبهایشان به یاد پروردگار در حرکت
و با استغفار طولانی گناهان را زدوده اند: اولئک حزب الله، الا ان حزب الله هم المفلحون.
و در راه خدا هرگونه سختی و تلخی را به جان خریده،
و به شب زندهداری پرداخته است،
و اگر خواب بر او چیره شده، بر روی زمین خوابیده و کف دست را بالین خود قرار داده
و در گروهی است که ترس از معاد خواب از چشمانشان ربوده
و پهلو از بستر ها گرفته،
و لبهایشان به یاد پروردگار در حرکت
و با استغفار طولانی گناهان را زدوده اند: اولئک حزب الله، الا ان حزب الله هم المفلحون.
بخشی از نامه 45 نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی