پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

اینکه «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد» حرفی است و اینکه سخن نگوییم تا عیب و هنرمان نهفته باشد، حرفی دیگر.
بسیاری از بندگان خدا بوده اند که از اتفاق چون کمتر سخن گفته‌اند، تا عیب و هنرشان نهفته باشد(!)، یک عمر با عقاید و افکار من درآوردی سپری کرده اند.
«مرد» باید سخن بگوید، آشکار و روشن؛ تا با لطف حضرتِ «عقلِ جمعی» به عیوب سخن و اندیشه‌اش پی‌ببرد.
برای همین بر هر انسانی که دوست دارد اندیشمندانه زندگی کند، فرض است که با گفتن و نوشتن، خود را در معرض سرنیزه‌های سوزنده و سازنده نقد دیگران قرار دهد. و از عیان شدن عیب و رسوا شدن هنرش نهراسد. من برای آموختن، می‌نویسم.

هم‌پیشانی سلام!
نوشته‌های این وبلاگ، منتخبی از نوشته‌های به واقع جور واجور من در سایت پیشانی(www.pishani.ir)-در سال‌های 89 تا 92- است که به فراخور احوال و اوضاع شخصی و اجتماعی نوشته‌ام. بنا دارم برگزیده‌ای از آن نوشته‌ها را-با بازنگری اندک- به همراه نوشته‌های جدیدی در اینجا منتشر نمایم. امیدوارم همچون گذشته از نظرات شما بهرمند شوم.
حامد صفایی‌پور

آخرین دیدگاه ها
  • ۰
  • ۰

به‌یاد دارم که جمله معروف «مدیریت، هنر انجام کار از طریق دیگران است» یکی از موثرترین جملات در شکل‌گیری مفهوم مدیریت در ذهن من بود. این تاثیر به زمانی بر می‌گردد که من برای نخستین بار، در یک سازمان شبه‌دولتی مسئولیت یافتم. دیدگاه مطرح در این جمله به من کمک کرد به جذب مشارکت افراد برای انجام کارها، بیشتر روی خوش نشان بدهم و با ایدۀ «انجام همه کارها به دست و بازو و ذهن خویش» مبارزه کنم. همچنین، این رویکرد اهمیت #تخصص‌گرایی را گوشزد می‌کرد اینکه «همه چیز را همگان دانند» و البته «همگان توانند». 

 در کنار همه مزایای این ایده برای من با برخی آسیب‌های فکری همراه بود و آن، ایجاد حالت سبک‌سری در پیگیری و سماجت در تحقق امور بود. به نظرم برخی مدیران دولتی نیز این جمله را دستاویز دلچسبی برای «حضور و فعالیت مدیر عاملی» در سازمان‌ها قرار می‌دهند. من این نکته را وقتی فهمیدم که با مهندس علیرضا پورعطار آشنا شدم. علیرضا، تا سر حد امکان به جزئیات امور توجه می‌کرد و خود شخصا، یک به یک کارها را در چارچوبه ماموریت خویش، سرسختانه پیگیری می‌کرد. شعارش این بود: مدیر یک مجموعه کسی است که خون بالا بیاورد!. خب، این ایده دوم، مرا به اندیشیدن درباره این دو رویکرد دعوت کرد

مدتی گذشت تا من در میان این  دو ایده در حالت سومی قرار بگیرم. حالتی که نمی‌دانم تا چه زمانی برقرار است. نخستین پاسخ  من به این دو گانه این است که سنجیده آن است که رویکرد اول درباره مسائل غیرحیاتی سازمان و رویکرد دوم درباره مسائل حیاتی سازمان انتخاب شود. بدین معنا که مدیر باید مسائل حیاتی خود را اولویت‌بندی کند و در پی این اولویت‌بندی، برنامه شخصی خود را برای مشخص نماید.  مثلا لازم است مدیر مشخص نماید که کدام امور را هر روز، کدام را هر هفته، و کدام را هر ماه پیگری می‌کند. پاسخ دیگر این است که رویکرد نخست مربوط به روحیه مشارکت‌جویی است اما رویکرد دوم از اهتمام و غیرت مدیر برای به ثمر نشست ایده‌ها سخن می‌گوید و با این تلقی این دو رویکرد، از اساس دو موضوع جداگانه می‌یابند و مقابل یکدیگر قرار نمی‌گیرند. پاسخ سوم این است که انتخاب این دو رویکرد وابسته به نوع کار است. در کارهای پروژه‌ای که کوتاهی زمان پروژه ضریب موفقیت را بالا می‌برد و  کار توسط تیمی کوچک در زمان محدود و به صورت پیوسته انجام می‌شود، رویکرد دوم موفقتر است اما رویکرد اول به کارها و سازمان‌هایی مربوط است که نیاز به ایجاد روابط پایدار و تخصصی در آن بیشتر است. 

در هر حال پیام اثر گذار این بود که گاهی مدیریت هنر انجام کار تا سر حد مرگ است.  این رویکرد به زندگیِ کاری معنا می‌بخشد و روحیه «پیگیری تا حصول نتیجه» را تقویت می‌کند.  


#مدیریت_اجرایی 
#مهارت_اجرایی
#تفگر_فرهنگی
#محکم‌کاری

  • ۹۸/۰۶/۲۶

دیدگاه های خوانندگان این مطلب (۰)

تاکنون هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.

بیان دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">