اشاره: این متن الهام گرفته-با ترجمه کاملا آزاد- از مهم ترین نکتههای فصل ششم کتاب «تفکر نقادانه، کاووشی در نظریه و عمل[1]» است.
تعریف رشادت آکادمیک(Academic Assertiveness)، مروری بر مولفه های آن، اشاره ای به دو نمونه- و در واقع دو اصطلاح، در جهت بررسی عینی تر این مفهوم- مهمترین سرفصل های این متن است. دو اصطلاح شاخص این متن یکی «دانشجوی با صدا[2]»، و دیگر «دانشجوی قاشق-هاضمه ای[3]" است. درباره این دومی جا دارد در هنگام مطالعه متن صدای خود را حزین نموده و متن را با حالت نوجه- بایادآوری خاطرات و مصادیق خود از این مفهوم- بلند بلند بخوانید(!). چه خوب که مستمعانی هم داشته باشید از اهل سوز و ادب که همزمان با ذکر مصیبت شما، به درمان این بلیه بیاندیشند!
رشادت آکادمیک[4]
واژه ی رشادت آکادمیک از واژه های نام آشنا در برخی از کنفرانسهای مهم تربیتی و آموزشی در دهه اخیر است و از نظر موضوع، به مهارتهای (مرتبط با) تفکر نقادانه مرتبط است.
معنا و کاربرد این واژه متنوع است و طیف وسیعی از معانی را در بر میگیرد. در کل "رشادت" رفتار مثبتی است که خصوصیت افراد موفق در اظهار(/ارایه) شخصشان به حساب میآید. در بافت تربیتی و در عبارت "تربیت رشیدانه" به معنای پرورش فردی است که در موقعیت های چالشی و مخالف، با پرخاشگری، مشوش و سردرگم نشود. و در معنای عام تر، به معنای اطمینان به ایفای نقش شخص در مقام یک اندیشمند است.
درباره چیستیِ رشادت اکادمیک طیف گسترده ای از معانی و نظریات وجود دارد. از معنای "صدا"داشتن؛ نقد و استنتاج شخصی داشتن و خودمداری شخصی در برابر جزر و مدها، گرفته، تا توانایی مخالفت و ابراز نظر شخصی در برابر مدرسان با سواد دانشگاهی(!)، و مقاومت زنان در برابر همه فشارهایی که از آن ها موجوداتی ساکت و مطیع انتظار می برند، (برای رسیدن به شانی که همه مردان از آنجا شروع می کنند(!))- ، ... همه و همه از جمله سناریو های متفاوتی است که در پیرامون عبارت رشادت اکادمیک بحث شده است.
جینیفر مون، در یک جمع بندی کلی رشادت اکادمیک را اینگونه تعریف می کند: مجموعه ای از جهت گیریها و رفتارهای عاطفی و فیزیکی که یادگیرنده را در مدیریت چالشهای شخصیاش در یادگیری و سنجشگرانهاندیشی توانا میسازد.
مولفه های رشادت آکادمیک
• اطمینان و توانایی پردازش، اظهار ایدههای نقادانه و عمل به آنها.
• یافتن «صدای» مناسب یا شکل مناسب اظهار اندیشه به نحوی که تفکر نقادانه را برانگیزاند.
• آمادگی در به چالش کشیدن، مخالف کردن، پیگیری یا قبول یک موضوع چالش برانگیز.
• توانایی روبه رو شدن با واقعیت ها یا در موارد خاص، احتمال درست نبودن، بر اشتباه بودن یا شکست خوردن، و بازسازی موثرِ(خود) در این موقعیتها.
• تمایل به تغییر ذهنیت افراد در موارد لازم، و استقبال از بازخورد دیگران.
• تمایل به گوش دادن و ایده گرفتن از دیدگاه دیگران، آگاهی بر این حقیقت که دیگران هم ممکن است اشتباه کنند، و لازم است (هر فرد) درباره شکست دیگران به صورتی معقولی مدارا داشته باشد.
• استقلال رای، استقبال از موجه ساختنِ قضاوتهای خودآیین و عمل به آنها.
• (و در نتیجه اینها) رسیدن به سطح شایسته ای از نظر شخصیِ آکادمیک.
دانشجوی با صدا
• یافتن «صدای» مناسب یا شکل مناسب اظهار اندیشه به نحوی که تفکر نقّادانه را در بحث برانگیزاند.
در اینجا واژه "صدا" معنای متفاوتی از معنای معمول آن دارد. صدا در این بافت، احساس، ذهن و خویشتن فرد را در بر می گیرد. فرد "با صدا" کسی است که نوشته و گفته و اظهار نظرش نمایشی از شخصیت، افکار و احساسات او درباره موضوع مورد بحث است. چنین فردی در عمل حساسیت شایستهای به فرایندهای تفکر نقادنه نشان می دهد و با استفاده از عملیات های فکری موجود در این مهارت، ایده ی مورد نظر خود را با نقادی و پردازشگری شخصی، "آنِ" خود می سازد. نویسنده ی"با صدا" خویش را در درون متن اظهار می کند. او خود را به عنوان فردی با تجربه های زندگی شخصی که می تواند در بردارنده خاستگاه ها و حالات چندگانه ای در شخصیت خود باشد بیان می کند. توانایی بیان اینکه فرد، با مرجعیتِ (بی دلیلِ) دیگران در موضوعی مشکل دارد، در فردِ"با صدا"، مشهود است.
در بافت سنتی تعلیم و تربیت به موضوع "صدای " فرد یادگیرنده توجه درخوری وجود نداشت و هر آینه ممکن است فرد یادگیرنده در نظام سنتی فردی "بی صدا" باشد.
در زبان فارسی، کنایه و ضرب المثلی وجود دارد که تا حدی مولفه"بی صدایی" را به خاطر می آورد. "طوطیصفتی". فرد طوطی صفت، بدون آنکه معنای چیزی را بداند، آن را تکرار می کند، یا ندانسته بر ایده و نظری مُهر تایید یا مخالفت می¬زند. البته در اینجا به نظر می رسد واژه ی "صدا داشتن" سطح عمیق تری از درگیری فرد را با «چیزی که می گوید» نشان می دهد. صدای گوینده/ نویسنده شاخص عمیق تری در نمایش بهره گیری او از مهارت های اندیشیدن و تفکر نقادانه است، به این معنا که در صدای یا قلم فرد، «از خود شدگیِ» دانش او تمایان است. اینکه او چیزی را که می گوید یا می نویسد هضم کرده، جذب کرده، جویده است و اکنون با اشراف به ابعاد آن و با مایه گرفتن از همۀ دارایی های فکری و عاطفی اش ابراز می دارد.
دانشجوی قاشق-هاضمه ای
برخی افراد مایلند دانش را به صورت قاشق به قاشق آن هم با محتوایی کاملا غیر چالشی دریافت و به دیگران منتقل نمایند. (قاشق-هاضمه ).برخی دیگر، از ژرف نگری درباره دانش، دقیق شدن درباره ی آن و بررسی نقادانه و چالشی آن، احساس بهتری دارند. پژوهش ها نشان می دهد؛ افراد دسته دوم فهم عمیقتری از دانش دارند، و در عمل به شکل خودمختارانه و خلاقانهتری از آن بهره میبرند.
دانشجوها (و استادان) قاشق هاظمه ای تنها به تغذیه بی دردسر فکر می کنند، آنها از هر عاملی که نظم و انسجام مطالب تدریس را به هم بریزد و مناقشه ای درباره موضوع مورد مطالعه برانگیزاند دوری میکنند. با این وجود، تجربه ها و آزمونهای انجام شده نشان می دهد؛ ایجاد سطح معقولی از تعارض- که البته ایجاد آن مهارت، دقت و مراقبت وافری می طلبد- و دامن زدن به نوعی بی تعادلی در بررسی یک موضوع، به ایجاد و رشد تفکر نقادانه ی دانشجویان کمک می کند. برخی مایلند چنین سبکی از یادگیری را که همزمان به پرورش مهارت های تفکر نقادانه منجر می شود، یادگیری مناقشه ای بنامند.
بعدنوشت:
عقاب آکادمیک؛ لاشخور آکادمیک
پینوشت:
[1] Critical thinking, an exploration to theory and practice, J. Moon. Routledge,2008
[2] Voice
[3] Spoon-feeding Student
[4] واژه ی assertiveness در متون روان شناسی به "جرات پذیری" ترجمه می شود. معادل "رشادت" برای این واژه سلیقه من بوده است. می توانستم از معادل "جسارت" هم استفاده کنم منتها به نظرم رسید این واژه بیشتر بار معنایی منفی دارد. واژه رشید، یک واژه قرآنی است. جای تامل دارد که ایا این واژه در بافت قرآن چه معنایی داشته (و دارد) و ایا می توان ان را با معنای مورد نظر این مقاله درباره "رشادت" معادل گرفت. این خود می تواند موضوع تحقیقی جداگانه باشد.
- انتشار این مطلب در فیس بوک: +
وبلاگ خیلی خوبی داری
با استفاده از این سایت بازدید وبلاگت رو بالا ببر که بهتر بشه
تبادل بنر و لینک هم میتونی انجام بدی
24ip.ir
حتما امتحانش کن بازدهی خوبی داره واست