پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

اینکه «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد» حرفی است و اینکه سخن نگوییم تا عیب و هنرمان نهفته باشد، حرفی دیگر.
بسیاری از بندگان خدا بوده اند که از اتفاق چون کمتر سخن گفته‌اند، تا عیب و هنرشان نهفته باشد(!)، یک عمر با عقاید و افکار من درآوردی سپری کرده اند.
«مرد» باید سخن بگوید، آشکار و روشن؛ تا با لطف حضرتِ «عقلِ جمعی» به عیوب سخن و اندیشه‌اش پی‌ببرد.
برای همین بر هر انسانی که دوست دارد اندیشمندانه زندگی کند، فرض است که با گفتن و نوشتن، خود را در معرض سرنیزه‌های سوزنده و سازنده نقد دیگران قرار دهد. و از عیان شدن عیب و رسوا شدن هنرش نهراسد. من برای آموختن، می‌نویسم.

هم‌پیشانی سلام!
نوشته‌های این وبلاگ، منتخبی از نوشته‌های به واقع جور واجور من در سایت پیشانی(www.pishani.ir)-در سال‌های 89 تا 92- است که به فراخور احوال و اوضاع شخصی و اجتماعی نوشته‌ام. بنا دارم برگزیده‌ای از آن نوشته‌ها را-با بازنگری اندک- به همراه نوشته‌های جدیدی در اینجا منتشر نمایم. امیدوارم همچون گذشته از نظرات شما بهرمند شوم.
حامد صفایی‌پور

آخرین دیدگاه ها

۱۸ مطلب با موضوع «اندیشیدن درباره وقایع اجتماعی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
 این متن را 11 اردیبهشت 92 نوشتم. پیش از زمان ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری 

آقای رئیس جمهورِ آینده، سلام!
لطفا چند دقیقه ای از وقت ارزشمندتان را به خواندن این نوشته اختصاص دهید!

روشن است که یکی از برنامه ­های اصلی شما سامان دهی وضعیت اقتصادی کشور است. بسیاری مردم هم همین مطالبه را از شما دارند. امیدوارم در این کار موفق شوید، لیک این قلم می­ خواهد از دغدغه ی دیگری با شما سخن بگوید. دغدغه­ ای که سخن گویانش کمتر با اهل سیاست حرف می زنند، شاید اهل سیاست هم کمتر خود  را  با آنها روبرو کنند. لطفا کمی در این دغدغه­­ درنگ کنید و آنگاه،  تصمیم نهایی ­تان را بگیرید. 

اگر تصمیمتان منفی بود، یعنی تصمیم گرفتید که در انتخابات پیش­رو کاندیدj نشوید، برای کشور نگران نشوید! بدانید اگر شما هم  نباشید، آقایِ وظیفه­ شناسِ دیگری پیدا می­ شود  تا ریاست دولت را برعهده گیرد  و همان کارهای قبلی – کمی این­ طرف ­تر یا آن­ طرف­ تر-را انجام دهد. شما  باید  برنامه­ ی زندگی خودتان را داشته باشید. قرار است 4 ، و به احتمال قوی، 8 سال زندگی شما،  به کار رئیس­ جمهوری سپری شود،  بهتر نیست درباره عُمر اندک خود خساست به خرج دهید و چند ساعتی این تصمیم مهم را به عقب اندازید؟!

  • ۰
  • ۰
توضیح: در خاطره سفر خارجه به مالزی، به تاریخ  25 اردیبهشت1391 در سایت پیشانی(+) منتشر شد. 

سپاس خدای را سپاه فریبکار جهل را از سرزمین پرامید اندیشه و ایمان ما، بیرون راند، اما بعد، ما را حال خوش بود در سوار شدن به طیاره ی خارجه، آنگاه که کمربند پرواز بستیم و در گوش، صدای رادیو-طیاره را شنیدیم که به الفاظ نامانوس، به زبان "حیوانات ناطق" اروپایی، مطالبی را "ور ور" می نمود و در همان حال چندی از نسوان بلد دور، با لباس های قرمز و احجاب نامتراکم، که رنگ آن، با اندورن و بیرون آن طیاره سِت شده بود، ما را خدمت آمدند، تا از راه و رسم پریدن از طیاره به وقت خطر، و "هواگیری" به وقت "بی هوایی"، بیاموزند،

بسی به حالشان افسوس خوردیم که امید دارند از گرگ مرگ، با این جادو های مدرن بگریزند، و دانستیم که هیچ یک از ایشان چون جنابمان، بر سفره سبک جانی و در مقام "موت قبل فوت" وارد نشده اند، از این بابت بسی شادمان شدیم و بر جان شیدا و "مسافر" خویش خود "دو صد آفرین" گفتیم!

با همین احساس وجد و سرخوشی، بر صندلی قرمز آن طیاره ی نشستیم و بغض خویش را از بابت دوری از سرزمین ابا و اجدادی و وارد شدن بر این موجودات نامانوس فروخوردیم، فروخوردنی!