1. سیامند رحمان بر صندلی چرخدار نشست؛ به مسابقات پاراالمپیک رفت، رکورد جهان را شکست و با اختلاف 75 کیلوگرم با نفر دوم، مدال طلا گرفت. سیامند رحمان به ایران بازگشت و در فرودگاه با استقبالش کمی روبرو شد.
2. بهمن گلبار نژاد دوچرخه سوار جانباز پاراالمپیک در اثر سانحه در طول مسابقه آسیب دید و در اثر سکته مغزی در بیمارستان در گذشت. بهمن گلبارنژاد به ایران بر میگردد و به زودی با اشک بدرقه خواهد شد.
3. اگر سیامد رحمان، حسین رضازاده بود، اگر سیامند رحمان هم آسیب دیده بود، اگر بهمن گلبار نژاد هنوز هم پیش ما بود، چه میکردیم؟
چه شده؟ هرکول خیالخانۀ ما روی صندلی چرخدار نمی نشیند؟ پاهایش را مثل ستونهای یک قصر بر زمین میگذارد؟ چشمانش آذرخش خشم و غرور است؟ ... این همه قهرمان که قبل از مدال آوری و ایستادن بر سکوی قهرمانی، روی پاهای خودشان ایستادند و سر بار هیچ کس نبودند، عطش قهرمانستایی ما را سیراب نمیکنند؟ اشتیاق و هیجان ما را بر نمیانگیزند؟ بر تنور احساساتمان نمیدمند؟ ... این معرکه شور و اشتیاق بیشتری نمیطلبد؟ اینها قهرمانان توانبخشی ملتمان نیستند؟