توضیح: *این مقاله(/جستار) ابتدا به صورت یادداشتی در سایت پیشانی منتشر و آنگاه با بازنویسی کلی بر اساس نظرات همراهان هم پیشانی در دوماهنامه فرهنگی اجتماعی هابیل، پاییز 1392، منتشر گردید.
درآمد: این کوتاه-گفتار گامی در شناخت و تحلیل پدیده رایج «تفسیر به خوی» است. اصلیترین مدعای این نوشته این است: اگر چه بارها و بارها ما را، از شومی و نامبارکی «تفسیر به رای» بر حذر داشته اند، اما آنچه از آن مهم تر است و توجه به آن، در جامعۀ دینداران هوشیاری بیشتری میطلبد، پدیدۀ «تفسیر به خوی» است. امر خطیری که میتواند همچون تهدیدی برای جوامع دینی عمل کند، و بیش از تفسیر به رای مخاطره آمیز باشد.
«دیندار» برای غلبه بر مشکل تفسیر به رای، راهِ خواندن و آموختن را پی میگیرد و به این وسیله از کمین شبهات و گردنههای شک می گریزد، لیک پرسش اساسی این است که راهکار دیندار برای غلبه بر مشکل "تفسیر به خوی" چیست؟
دیندارها –و به تناسب این پرونده- «حزب اللّهی ها»، چگونه یقین میکنند که در عمل و تصمیم، نقش خوی و "خودپنداره" خود را کم رنگ یا بی رنگ کردهاند؟ اگر پاسدار پرهیز از تفسیر به رأی، عالمان دین اند، پاسداران تفسیر به خوی چه کسان یا چیزهایی هستند؟... در این نوشته، تنها به برخی پاسخها در این رابطه اشاره شده است.