پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

اینکه «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد» حرفی است و اینکه سخن نگوییم تا عیب و هنرمان نهفته باشد، حرفی دیگر.
بسیاری از بندگان خدا بوده اند که از اتفاق چون کمتر سخن گفته‌اند، تا عیب و هنرشان نهفته باشد(!)، یک عمر با عقاید و افکار من درآوردی سپری کرده اند.
«مرد» باید سخن بگوید، آشکار و روشن؛ تا با لطف حضرتِ «عقلِ جمعی» به عیوب سخن و اندیشه‌اش پی‌ببرد.
برای همین بر هر انسانی که دوست دارد اندیشمندانه زندگی کند، فرض است که با گفتن و نوشتن، خود را در معرض سرنیزه‌های سوزنده و سازنده نقد دیگران قرار دهد. و از عیان شدن عیب و رسوا شدن هنرش نهراسد. من برای آموختن، می‌نویسم.

هم‌پیشانی سلام!
نوشته‌های این وبلاگ، منتخبی از نوشته‌های به واقع جور واجور من در سایت پیشانی(www.pishani.ir)-در سال‌های 89 تا 92- است که به فراخور احوال و اوضاع شخصی و اجتماعی نوشته‌ام. بنا دارم برگزیده‌ای از آن نوشته‌ها را-با بازنگری اندک- به همراه نوشته‌های جدیدی در اینجا منتشر نمایم. امیدوارم همچون گذشته از نظرات شما بهرمند شوم.
حامد صفایی‌پور

آخرین دیدگاه ها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نسبت اخلاق و دینداری» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

تفسیر به خوی

توضیح*این مقاله(/جستار) ابتدا به صورت یادداشتی در سایت پیشانی منتشر و آنگاه با بازنویسی کلی بر اساس نظرات همراهان هم پیشانی در دوماهنامه فرهنگی اجتماعی هابیل، پاییز 1392، منتشر گردید. 

درآمد:  این کوتاه-گفتار گامی در شناخت و تحلیل پدیده رایج «تفسیر به خوی» است. اصلی­‌ترین مدعای این نوشته این است: اگر چه بارها و بارها ما را، از شومی و نامبارکی «تفسیر به رای» بر حذر داشته اند، اما آنچه از آن مهم تر است و توجه به آن، در جامعۀ دین­داران هوشیاری بیشتری می‌طلبد، پدیدۀ «تفسیر به خوی» است. امر خطیری که می‌تواند همچون تهدیدی برای جوامع دینی عمل کند، و بیش از تفسیر به رای مخاطره آمیز باشد. 

«دین­دار» برای غلبه بر مشکل تفسیر به رای، راهِ خواندن و آموختن را پی می‌گیرد و به این وسیله از کمین شبهات و گردنه‌های شک می ‌گریزد، لیک پرسش اساسی این است که راهکار دیندار برای غلبه بر مشکل "تفسیر به خوی" چیست؟

دین­دارها و به تناسب این پرونده- «حزب اللّهی ‌ها»، چگونه یقین می‌کنند که در عمل و تصمیم، نقش خوی و "خودپنداره­" خود را کم رنگ یا بی رنگ کرده‌اند؟  اگر پاسدار پرهیز از تفسیر به رأی، عالمان دین اند، پاسداران تفسیر به خوی چه کسان یا چیزهایی هستند؟... در این نوشته، تنها به برخی پاسخ‌­ها در این رابطه اشاره شده است.