پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

اینکه «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد» حرفی است و اینکه سخن نگوییم تا عیب و هنرمان نهفته باشد، حرفی دیگر.
بسیاری از بندگان خدا بوده اند که از اتفاق چون کمتر سخن گفته‌اند، تا عیب و هنرشان نهفته باشد(!)، یک عمر با عقاید و افکار من درآوردی سپری کرده اند.
«مرد» باید سخن بگوید، آشکار و روشن؛ تا با لطف حضرتِ «عقلِ جمعی» به عیوب سخن و اندیشه‌اش پی‌ببرد.
برای همین بر هر انسانی که دوست دارد اندیشمندانه زندگی کند، فرض است که با گفتن و نوشتن، خود را در معرض سرنیزه‌های سوزنده و سازنده نقد دیگران قرار دهد. و از عیان شدن عیب و رسوا شدن هنرش نهراسد. من برای آموختن، می‌نویسم.

هم‌پیشانی سلام!
نوشته‌های این وبلاگ، منتخبی از نوشته‌های به واقع جور واجور من در سایت پیشانی(www.pishani.ir)-در سال‌های 89 تا 92- است که به فراخور احوال و اوضاع شخصی و اجتماعی نوشته‌ام. بنا دارم برگزیده‌ای از آن نوشته‌ها را-با بازنگری اندک- به همراه نوشته‌های جدیدی در اینجا منتشر نمایم. امیدوارم همچون گذشته از نظرات شما بهرمند شوم.
حامد صفایی‌پور

آخرین دیدگاه ها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اومانیسم» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

کتاب «شهر فرنگ اروپا» نوشته «پاتریک اوئورژدنیک» -نویسنده اهل چک با ترجمه خشایار دیهیمی -روایتی رمان­‌گونه از تاریخ اروپا در قرن 20ام است. نویسنده چیزی بین یک گزارش تاریخی مستند و روایت طنازانه –و البته غالبا تلخی- از تاریخ قرن بیستم زا رقم زده است. این کتاب توانسته است جایزه کتاب سال جمهوری چک را بخود اختصاص دهد. اوئورژدنیک دو جنگ بزرگ جهانی را محور روایت‌گری خود قرار داده است؛ از جنگ جهانی دوم به عنوان مبداء روایت آغاز و در میان متن و به فراخور به گذشته می‌پردازد. موضوعاتی مانند پیشرفت‌های علمی در اروپا، موضوعات مرتبط با زنان و بسیاری از فرازهای تاریخی مهم در اروپای قرن بیستم در این کتاب روایت شده است.

  • ۱
  • ۰

این کتاب را به سفارش هیچ استاد و دوستی در دست نگرفتم. عنوانش مرا گرفت و طبق معمول کتاب را گشودم و یک بند آن را خواندم:

" ... اگر کسی هست که می خواهد به کار همه خرده گیری کند، نصیحت من به او این است که با پیروری از تیمون به بیابانی بگریزد و به در آنجا به تنهایی از عقل و دانش خود بهره بگیرد" (53).

برای آدم شلوع کنی چون من جمله مناسبی بود تا احساس کنم هیچ چیزی اتفاقی نیست، و این کتاب برای من نوشته شده است. همینطور هم بود(!)، و بنابراین در برابر لگدهای دردآور کارهای نیمه تمام مقاومت کردم و "در ستایش دیوانگی" اراسموس را وقت-دزدکی خواندم.

در دانشنامه فارسی ویگی پدیا مختصری درباره این اثر آمده است و آن اینکه(+):