الف- مروری بر کتاب
موضوع این کتاب تفسیری بر تفسیرهای انجام گرفته توسط دو مفسر قدیم (طبری و رازی) و دو مفسر جدید (طباطبایی و طنطاوی)، درباره آیات "آفرینش" در قرآن کریم است. بنا بر بررسی مولف، تحقیقا سی و پنج آیه قرآن بطور مستقیم به یکی از موضوعات پیدایش آسمانها، زمین(ها) و ... (و کیفیت آنها) مربوط می شود. روش مولف دسته بندی آیات بر اساس تاریخ نزول و آنگاه، بررسی انتقادی و تطبیقی نظر این چهار مفسر، ابتدا بر اساس پیش فرض های هر یک، و در پایان، بر اساس روش هرمنوتیکی پیشنهادی خود اوست.
مولف نشان می دهد که هر مفسر چه روشی را در تفسیر و فهم معنای آیات،- به خصوص آیاتی که معنای ظاهری آنها با هم متعارض اند،- بکار گرفته است. همچنین به خوبی نشان می دهد رنگ زمانه، دانستنی ها و پیش فرض های هر مفسر چگونه در روش تفسیرگری این آیات خود را نشان داده است. تاملات ستودنی مولف در روش این تفسیرگران، به دو پرسش نقادانه پاسخ می دهد: نخست اینکه آیا ایشان همواره به روش خود وفادار بوده اند؟و دوم اینکه آیا روش آنها، از اساس قابل دفاع است؟ و مشکلات تازه ای بوجود نیاورده است؟ و بنابراین این کتاب تلاشی برای ارایه داشته ها و کمداشت های روش های تفسیری (سنتی و مدرن) در جهت فهم آیات علمی قرآن است که برای نمایش دقت، عینت و کارمدی بحث ها، برای نمونه موضوع آیات آفرینش را موردبررسی و دقت های موشکافانه قرار داده است.
رهاورد کلی مولف در پرتو این بررسی ها چیست؟ به عقیده من مولف زیرکانه نشان داده است که رهیافت های نوین تفسیری چگونه به حل مسایل و تعارضات ظاهری قرآن( برای نمونه تعارض ظاهری برخی آیات سوره نازعات و فصلت درباره تقدم یا تاخر پیدایش زمین و آسمان نسبت به یکدیگر) و قرآن و دیگر یافته های علوم روز(برای نمونه موضوع عجیب هفت طبقه بودن زمین در قرآن) کمک می کنند، در واقع او از شان "راهگشایی" و "کارآمدی" این علوم عقلی تفسیری جدید و چگونگی ساختن ایمانی نو در پرتو آنها- با بررسی یک نمونه موردی- پرده برداری می کند و زمینه الفت و آشنایی خوانندکان را با اینگونه مباحث فراهم می آورد.
اشاره به روش پیشنهادی مولف و نتایج آن، در پایان این کوته-گفتار از استطاعت این قلم بیرون است. تنها به ذکر این نکته اکتفا می کنم که بر مبنای روش پیشنهادی او بسیاری از آنچه در کتاب های تفسیری درباره بررسی معنای صحیح و واقعی آیات علمی (یا پیش بینی واقعیت جهان بر اساس متون مقدس) صورت می گیرد، کاری بی فرجام و به دوراز مقصد الهی در کلام خویش است. در روش پیشنهادی، کشف مراد صاحب قرآن و بازسازی ایمان در پرتو این فهم جدید مدنظر است و اثبات ادعاهایی که خود قرآن نیز در صدد بیان آنها نبوده، مقصد تفسیر نیست، هدفی که بنا به قول مولف، "متاسفانه در میان بحث های تفسیری کاملا گم شده است".
متن ساده و روان این اثر، استنادات دقیق و به جای آن، انسجام، سبک پیشروی و غنای مطالب آن، به خصوص در دو زمینه روش شناختی و قرآن پژوهشی ، این اثر را به اثری ممتاز تبدیل کرده است. علاوه بر اینها ویژگی منحصر به فرد این اثر این است که در پایان نظریه ای را ارایه می کند که پیچیدگی غالب نظریات کلامی -فلسفی را ندارد، و می تواند عموم مردم را درباره نسبت متن مقدس و "داده های علمی" راهبر باشد. تحقق این هدف گامی رو به جلو در سنت نواندیشی دینی برای تبدیل دغدغه های نظری به سبک زندگی دینی ای پویا و "خودآگاه به زمانه" است.
ب- آفرینش در قرآن و نظریه گزیده گویی قرآن (نظر دکتر خسروباقری)
کتاب آفرینش در قرآن، بررسی هرمنوتیکی تفاسیر قدیم و جدید، سعید عدالت نژاد، نشر نگاه معاصر، (1392)، نمونه ای ستودنی در جهت تقویت دیدگاه گزیده گویی متون دینی است. بر اساس این دیدگاه که نظریه دکتر خسروباقری درباره انتظار بشر از دین است « دین، نه زبان به بیان همه حقایق هستی گشوده است، نه زبانش چنان صامت است که جز از طریق علوم و معرفتهای بشری، یارای سخن گفتن نداشته باشد»(باقری، هویت علم دینی، ص150)، بلکه «سخن معینی برای گفتن دارد. سخن یا پیام اصلی قرآن، «هدایت انسان به ساحت ربوبی» است.
بر اساس بررسی این اثر گزاره های ناظر به افرینش آسمان و رمین – تحقیقا سی و پنج آیه قرآن- "باید" به صورت عرفی فهمیده شوند و بنابراین گزاره هایی علمی نیستند. اگر هم واقعیتی در آنهاست این واقعیت ریشه در واقعیت نظریه عرفی در آن زمینه خاص دارد. و الا خود محکی واقعیت نیستند و نمی توان چنین باری را بر دوش آنها گذاشت.
برای دفاع از این مدعا سه بازو در نظر گرفته شده است:
نخست اینکه، تفسیر چهار مفسر، (طبری و رازی از قدما، و طنطاوی و طباطبایی از متاخرین) در مورد این ایات با روش دقیقی مقایسه می شود. و در این کار نقش روحیه و زمینه معرفتی و فلسفی مفسر در این تفسیر ها و ناسازگاری های درونی هر روش روشن می گردد. برای نمونه اینکه تفسیرگر چه وقت آیه را به صورت مجاز گرفته و چه وقت آن را به صورت حقیقی تفسیر کرده است. این چرخش های روش شناختی نشان دهنده این مدعا است که روشهای قبلی تفسیری که همگی این آیات را به معنای مطابقت با واقع و عالم تکوین گرفته اند با چه مشکلاتی و تعارضاتی روبرو شده اند و البته با منطق نقد درونی چه ناکامی هایی درباره رفع تعارضات داشته اند. ( برای نمونه تعارض معنای ظاهری آیه 30 سوره نازعات و مفاد ایات سوره فصلت درباره تقدم و تاخر پیدایش زمین و آسمان نسبت به یکدیگر) ( این روند در فصل 3 و 4 طی شده است.)
بازوی دوم این آگاهی این است که بیانات قرآنی در باره آفرینش بدیل های مشابهی در دیگر کتابهای مقدس و تاریخی و "اسطوره های اقوام" دارد . و بنابراین نمی تواند مراد قرآن گفتن حقایق بکر جدیدی در اینباره باشد. (فصل 5)
بازوی سوم، چتر نظری و معرفتی ای است که هرمنوتیک مولف محور( هرموتیک شلایر ماخری) که از نظر مولف با "هیستورسیسم"- اتکا به شواهد برای فهم مراد مولف- همخوان است، می گشاید. (فصل 6)
این سه بازو این نظریه را تقویت می کند که استفاده قران از این داستانهای عرفی پیدایش جهان به اقتضای فهم عرفی و فرهنگ زمانه بوده است و هدف اصلی آن تاکید بر "افلا یومنون" است.
ج- نظریه تفسیری مولف-محور چگونه روشی است؟
در هرمنوتیک مولف محور همجنسی گوینده و شنونده متن فرض نمی شود که ادعایی هستی شناختی است، اما لزوم همزبانی آنها "باید" فرض شود. همزبانی به معنای این است که الفاظ قرآن و نظام زبانی آن باید در نظام زبانی پیامبر شکل یابند تا مفاهمه و "فهم" صورت پذیرد. این "باید" یک باید طبیعی و قهری است و گریزی از آن نیست. چون خداوند برای کلامش "فرضِ مخاطب " کرده است و "فهم" او را خواهان بوده است، بایستی نام زبانی و "روحیه پشتیبان معانی قران" را در نظر بگیرد. بدون آن "حال" گوینده ( ذهن خداوند) به "حال" شنونده ( ذهن پیامبر، مردمان عصر او یا مردمان امروز) منتقل نمی شود و در واقع ایمان دینی که مبتنی بر انتقال حال ها و فهم است، صورت نمی یابد.
اگر بگویید تعبیر ذهن خداوند در اینجا چه معنایی دارد؟ و مگر می تواند برای حق تعالی ذهنی در نظر گرفت. پاسخ این است که می توان مجازا این عبارت را همچون "دست خدا" که در قرآن بکار رفته است، بکار برد و گریزی از توجه به "نیت خداوند" در کلامش وجود ندارد. ( در فقه هم از اراده شارع سخن می گویند!)
نویسنده میان هرمنوتیک مولف محور و متن محور تفکیک کرده است و با توضیحی درباره زوایای این دو مکتب فکری، می گوید: " روش هرمنوتیک مواف محور یا به تعبیر شلایر ماخری از روش هیستوریزیسم- {روشی که برای نسبت دادن یک منظور به مولف شواهد گراست و ادعاهای تفسیری قابل صدق و کذب می داند} استقبال می کند، و با ابن روش در صدد تفسیر و سپس فهم بافت خاصی است که مراد مولف در آن شکل یافته است" 154-155
روشن است که در هرمنوتیک مولف محور دغدغه فهم مراد مولف بر تطبیق و بررسی درستی و نادرستی متن ارجحیت و اولویت دارد.
اگر در یک متن مقدس- به فرض- معنای برداشت شده از متن با داده های امروزین ما ناسازگار باشد، موضوع حل این تعارض و داوری درباره ان موضوعی دیگر است.
در این کتاب این تعارض با ارایه چند دلیلی مبنی بر عرفی دانستن این گزاره ها حل شده است. در واقع این گزاره ها گزاره های علمی و واقع نما نیستند. و اگر هستند به همان اندازه که عرفی بودن آنها مقتضی واقعیت داشتن داشته است از واقعیت بهرمند اند.
نکته مهم این است که نویسنده نشان می دهد، تک تک مفسران در برخی موارد همین شیوه را به طوز ضمنی و انحای گوناگون در عمل پی گرفته اند. یعنی رسم این روش هرمنوتیکی بوده و اسمش نبوده است!
مشخصات کامل اثر:عدالتنژاد، سعید. آفرینش در قرآن؛ بررسی هرمنوتیکی تفاسیر قدیم
جدید، تهران: نشر نگاه معاصر، 1392.
شمارگان 2000 نسخه، 212 صفحه، 12000 تومان
متن جالب و قابل توجهی بود فقط اینکه آدرسی که برای دریافت مقدمه کتاب گذاشته بودید صحیح نبود و من با کمی جستجو آدرس زیر را یافتم:
http://atharebartar.com/node/1455