پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

اینکه «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد» حرفی است و اینکه سخن نگوییم تا عیب و هنرمان نهفته باشد، حرفی دیگر.
بسیاری از بندگان خدا بوده اند که از اتفاق چون کمتر سخن گفته‌اند، تا عیب و هنرشان نهفته باشد(!)، یک عمر با عقاید و افکار من درآوردی سپری کرده اند.
«مرد» باید سخن بگوید، آشکار و روشن؛ تا با لطف حضرتِ «عقلِ جمعی» به عیوب سخن و اندیشه‌اش پی‌ببرد.
برای همین بر هر انسانی که دوست دارد اندیشمندانه زندگی کند، فرض است که با گفتن و نوشتن، خود را در معرض سرنیزه‌های سوزنده و سازنده نقد دیگران قرار دهد. و از عیان شدن عیب و رسوا شدن هنرش نهراسد. من برای آموختن، می‌نویسم.

هم‌پیشانی سلام!
نوشته‌های این وبلاگ، منتخبی از نوشته‌های به واقع جور واجور من در سایت پیشانی(www.pishani.ir)-در سال‌های 89 تا 92- است که به فراخور احوال و اوضاع شخصی و اجتماعی نوشته‌ام. بنا دارم برگزیده‌ای از آن نوشته‌ها را-با بازنگری اندک- به همراه نوشته‌های جدیدی در اینجا منتشر نمایم. امیدوارم همچون گذشته از نظرات شما بهرمند شوم.
حامد صفایی‌پور

آخرین دیدگاه ها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مغالطه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بیان بلاغی:استفادۀ نابه ­جا از ابزارهای بلاغی برای منحرف­ کردن یک عبارت، چه با ارزش­گذاری مثبت و چه منفی.

تبیین بلاغی:

1.       حسن­تعبیر: استفاده از کلمات و عباراتی که تداعی ارزش­گذاری مثبت می­کنند.

-         «دست­دوم» به­جای «مستعمل»

-         «مبارز آزادی» به جای «مخالف دولت»

2.       سو­تعبیر: استفاده از کلمات و عبارات جایگزین که تداعی ارزش­گذاری منفی می­کنند.

-        «بی دست و­پا» به جای «بی دقت»،

-         «غربی» به جای «دگر اندیش».

تعاریف بلاغی: ایجاد نوعی پیش­داوری در معنای واژگان یا عبارات

1.       از طریق تعریف واژه:

-         ازمایش بر روی حیوانات شکنجه­گری است. بنابراین این پزشکان شکنجه­گر هستند!

-         قدرت اول دنیا کشوری است که سلاح اتمی داشته باشد. بنابراین آمریکا قدرت اول دنیا است.

2.    از طریق مثال:

-         مدیر مدرسه سپهر آدم آب زیرکاهی است، با پنبه سر می برد، از مدارس غیر انتفاعی نمی توان بیش از این انتظار داشت.

-         شما مردها همه سر و ته یک کرباسید، آن از بابا که جواب درستی به آدم نمی­دهد. این هم از تو که فقط بلدی مخالفت کنی و توی ذوق آدم بزنی!

-        

 

مقایسه­های بلاغی: تاثیر گذاری از طریق مقایسه

1.         مقابسه مثبت:

-         نگاه تو از آیینه زلال­تر است!

-         مثل سقراط، مثل یک سخنور توانا، حرف می­زنی.

-         حرف لیلا را گوش کن! از مادر مهربان­تر است.

2.     مقابسه مثبت:

-         مثل کرکس به من زل نزن!

-         عین دارکوب رو مخ منی!

-         حرف لیلا، این مار خوش­خط و خال را گوش نکن!

کلیشه های بلاغی: اشاره به گروه اندکی از افراد یک مجموعه تحت یک نام، توصیف یا اسم معرفه جمع، که تصویری از آن گروه می­دهد که بر شواهد کافی مبتنی نیست و افراد را وادار به پذیرش می­کند.

-         دوباره گریه؟! چرا شما زن­ها این­قدر احساساتی هستید؟

من که با او هم اتاق نمی­شوم، اصفهانی خسیس!

 

کنایه: این ابزار، شکاف میان مکالمه­ها را پُر می­کند تا نیازی به توضیح دقیق منظور نباشد.

-         انتخاب من به عنوان یکی از منتخبان تیم ملی، این امید را به وجود  آورد که حداقل یک مدال طلا در بازی های جهانی کسب خواهیم کرد.

-         غذا شور نیست، فقط جعبه نمک خالی است!

پرسش معنادار: پرسش­هایی که بر برخی پیش­فرض­ها متکی هستند و این پیش­فرض­ها مستقل از جواب مخاطب مطرح شده است. پرسشگر می تواند به کمک این الگو پیش­فرض­های خود را به ذهن مخاطب القاء کند.

-         دیگر زنت را نمی­زنی؟!

-         با توجه به حس سابقه­ات در این اداره ی­خواهی با تصمیم من مخالفت کنی؟!

-         تا کی می­خواهی در مواضعت با مردم همراه نباشی؟!

 

طفره رفتن: فرار از زیر بار مسئولیت؛ این ابزار بیشتر در تبلیغ، سیاست و ... به کار می­رود.

-         برخی از پزشکان هنوز قانع نشده اند که آسپرین عامل سندرم ری در کودکان است. (در حالی­که 98 درصد از پزشکان قانع شده اند که آسپرین عامل سندرم ری در کودکان است.)

-         ممکن است این طور نباشد که تمام خیابان­های شهر اصفهان نیاز به نوسازی و آسفالت مجدد دارند.

 

کاهنده­های ارزش: کاستن از ارزش و تلاش برای کم اهمیت جلوه دادن کسی یا چیزی.

-         این کارشناسان معاونت اجتماعی دنبال تلکه کردن ما هستند!؛ گشایش اعتبار برای ساخت برنامه با موضوع مبارزه با مواد مخدر؟! ... ما را گلابی فرض کرده اند.    

-         وقتی برای پاسخ به پرسش­های تکراری شما نداریم!

-         از مهتاب بپرسیم؟! ... مهتاب لیسانس­­اش را با نظر و نیاز گرفته است!

 

ریشخند، تمسخر، طعنه: در مباحثه، مناظره و جدل: سعی در خنداندن حاضرین به منظور متقاعد کردن آن­ها.

-         شما می­خواهید با این روش­های ناصرالدین شاهی، کسری بودجۀ خود را جبران کنید؟ ... حتما با دادن رانت بیشتر به صاحبان سرمایه!

-         با این قدرت لابد برای شرکت در مسابقات بسکتبال هم درخواست داده­ای؟

 

اغراق: برای تاثیرگذاری بیشتر از تشبیه­ها و تمثیل­های غیر معمول و گزاف استفاده می­شود.

-         محسن چاوشی بارانی­ترین صدا را دارد.

-         بهترین لباس شب سال... در ژورنال ما.

 

دلیل بدلی: ارائه پشتوانه­ای غیر از دلیل و منبع موثق برای مقبولیت و پذیرفته شدن ادعای خود.

-         مطالعات بسیار آنچه را همه می­دانیم تایید کرد: هر چه تعداد فراگیران در کلاس کمتر باشد، یادگیری آن­ها بیشتر است.

-         هیچ عاقلی نمی­پذیرد که استقلال خود را برای داشتن چند اسباب­بازی خارجی تهدید کنیم!


  • ۰
  • ۰

در منابع گوناگون تقسیم‌‌‌بندی‌‌‌های مختلفی از مغالطه‌‌‌ها ارائه شده است. در این بخش، با الهام از روش کتاب مبانی استدلال –نه البته با تعهد کامل به آن- به توضیح فشرده و گزیدۀ برخی از شایع‌ترین مغالطه‌‌‌های اخلاقی می‌پردازیم.

مغالطه چیست؟

در جامعه ما نگارش کتاب­‌هایی در زمینه گناهان کبیره بی­‌سابقه نیست؛ در این کتاب­‌ها به حد و حدود، آثار و پیامدهای گناهان اشاره می‌شود. به همین ترتیب می‌­توان گفت مغالطه‌­شناسی، گنا‌ه‌­شناسی در حوزه اندیشیدن است. مغالطه، شبه‌‌‌استدلالی اقناعی است؛ استدلال ضعیفی که به‌خوبی از نتیجه حمایت نمی‌‌‌کند. تأکید بر جنبۀ اخلاقی این مغالطه‌‌‌ها از دو جهت است: نخست این­که در آن‌ها غالباً دست ‌‌‌کم یک خطای اخلاقی رخ می‌‌‌دهد که اگر این امر عامدانه و عالمانه باشد، قُبحِ اخلاقی آن بیش­تر است؛ دوم این­که، لازم است این مغالطه‌­ها از مغالط‌ه‌­های منطقی متمایز شوند.