پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

اینکه «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد» حرفی است و اینکه سخن نگوییم تا عیب و هنرمان نهفته باشد، حرفی دیگر.
بسیاری از بندگان خدا بوده اند که از اتفاق چون کمتر سخن گفته‌اند، تا عیب و هنرشان نهفته باشد(!)، یک عمر با عقاید و افکار من درآوردی سپری کرده اند.
«مرد» باید سخن بگوید، آشکار و روشن؛ تا با لطف حضرتِ «عقلِ جمعی» به عیوب سخن و اندیشه‌اش پی‌ببرد.
برای همین بر هر انسانی که دوست دارد اندیشمندانه زندگی کند، فرض است که با گفتن و نوشتن، خود را در معرض سرنیزه‌های سوزنده و سازنده نقد دیگران قرار دهد. و از عیان شدن عیب و رسوا شدن هنرش نهراسد. من برای آموختن، می‌نویسم.

هم‌پیشانی سلام!
نوشته‌های این وبلاگ، منتخبی از نوشته‌های به واقع جور واجور من در سایت پیشانی(www.pishani.ir)-در سال‌های 89 تا 92- است که به فراخور احوال و اوضاع شخصی و اجتماعی نوشته‌ام. بنا دارم برگزیده‌ای از آن نوشته‌ها را-با بازنگری اندک- به همراه نوشته‌های جدیدی در اینجا منتشر نمایم. امیدوارم همچون گذشته از نظرات شما بهرمند شوم.
حامد صفایی‌پور

آخرین دیدگاه ها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آسیب شناسی کنکور» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


اشاره: در سال 1389 این تجربه را داشتم که برای نخستین بار کتاب آشنایی با فلسفه(فلسفه اسلامی) علوم انسانی-مفطع پیش دانشگاهی- را در یکی از دبیرستان‌های اصفهان درس بدهم. این فرصت بهانه ای شد تا درباره ضرورت های آموزش فلسفه اندیشه کنم و برای تدوین متمم‌ها و روش‌های فکر انگیز در آموزش فلسفه کار ینمایم.

کتابها اشکال‌های متعددی داشتند.
در کتاب رسمی فعلی(سال 89-90) آموزش و پرورش، ساختار و متن کتاب فلسفه به شکل دقیق و استدلالی پیش نرفته است و گاهی مقدمه و نتیجه، اصل و فرع، بیّنات و تنبیهات به یکدیگر آمیخته انددر مواردی نیز استدلال ها و دعاوی از اساس غلط بوده و در نتیجه قابل دفاع نیستند. نتیجه این آشفتگی، آشفتگی دبیر در تدریس و دانش آموز در فهم مطالب است  وخامت این نتایج تا به آن‌جا پیش می‌رود که دانشِ امفهومی و فکر انگیزی همچون فلسفه، که جز با تامل و تفکر سروکار ندارد، به درسی حفظی و بی محتوا تبدیل می‌شود. این عوامل از جمله عواملی است که باعث بی علاقگی دانش آموزان به این درس شده است.

  • ۰
  • ۰

  • ۰
  • ۱

آموزش و پرورش ما در همه مقاطع تحصیلی، حتی در دبستان و پیش از آن، «کنکور زده» است. یعنی مسیر آموزش و پرورش ما به صورت خطی از دبستان به کنکور می ­رسد، حال­آنکه می­ توان در هر ایستگاه، اهداف مشخص و متفاوتی را لحاظ کرد. گویی نقطۀ صفر، دبستان است و نقطه پایان، کنکور. حتی اگر راه­یابی همه دانش­ آموزان به دانشگاه (چه دانشگاهی؟ با چه کیفیتی؟) قابل توجیه باشد، این شیوۀ خطی هدف­گذاری، شیوه درستی به نظر نمی­ رسد. هر مقطع آموزشی از دبستان تا دبیرستان می ­تواند اهداف مشخص و آزمون ­های متناسب با این اهداف داشته باشد. مثلا در دانش­آموزان شش سال اول تحصیلی، اهمیت توجه به تفکر واگرا بیشتر است. تفکری که به رشد مهارت­های خلاقیت و همدلی منتهی می­گردد. در این مورد، توپ­خانۀ سیستم حافظه-محور مهمترین مانع است.

  • ۰
  • ۰
هم‌پیشانی سلام، این نامه را یکی از دانش آموزانم برایم فرستاده، درد و دل کرده درباره کنکور و یکی از این بزرگ ترین شرکت های تجاری وابسته به آن. من حرفی نمی زنم. تلخ و شیرینش، از زبان خودش شنیدنی است: 

 سلام استاد، می خواهم کمی درد و دل کنم... آنچه می خوانید آثار به صرافت افتادن یک کنکوری بخت بر نگشته ی جوگیر است از پشیمانی ثبت نام کردن در یکی از موسّسات آموزشی تنها برای هر دوهفته یک بار آزمون دادن و هفته ای یک نیم چه کلاس تست رفتن... دیگر خودتان بگیرید ردّ دوستان با کلاسی که روزی دو کلاس و ایضا تکرارجلسات را شرکت می کنند!