پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

خواندن و نوشتن را دوست دارم. هم‌پیشانی‌هایم را دوست دارم. فکر می کنم باید درباره داشته‌ها و نداشته‌هایمان با هم حرف بزنیم.

پیشانی؛ گاه‌نوشته‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور

اینکه «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد» حرفی است و اینکه سخن نگوییم تا عیب و هنرمان نهفته باشد، حرفی دیگر.
بسیاری از بندگان خدا بوده اند که از اتفاق چون کمتر سخن گفته‌اند، تا عیب و هنرشان نهفته باشد(!)، یک عمر با عقاید و افکار من درآوردی سپری کرده اند.
«مرد» باید سخن بگوید، آشکار و روشن؛ تا با لطف حضرتِ «عقلِ جمعی» به عیوب سخن و اندیشه‌اش پی‌ببرد.
برای همین بر هر انسانی که دوست دارد اندیشمندانه زندگی کند، فرض است که با گفتن و نوشتن، خود را در معرض سرنیزه‌های سوزنده و سازنده نقد دیگران قرار دهد. و از عیان شدن عیب و رسوا شدن هنرش نهراسد. من برای آموختن، می‌نویسم.

هم‌پیشانی سلام!
نوشته‌های این وبلاگ، منتخبی از نوشته‌های به واقع جور واجور من در سایت پیشانی(www.pishani.ir)-در سال‌های 89 تا 92- است که به فراخور احوال و اوضاع شخصی و اجتماعی نوشته‌ام. بنا دارم برگزیده‌ای از آن نوشته‌ها را-با بازنگری اندک- به همراه نوشته‌های جدیدی در اینجا منتشر نمایم. امیدوارم همچون گذشته از نظرات شما بهرمند شوم.
حامد صفایی‌پور

آخرین دیدگاه ها
  • ۰
  • ۰
ای دنیا!
از برابر دیدگانم دور شو!
سوگند به خدا رام تو نگردم که خوارم سازی و مهارم را به دست تو ندهم تا هرکجا خواهی بکشانی!
سوگند به خدا! سوگندی که تنها اراده خدا در آن است، چنان نفس خود را به ریاضت وادارم که به یک قرص نان، هرگاه بیابد، شاد شود، و به نمک به جای نان و خورش، قناعت ورزد!
و آنقدر از چشم ها اشک ریزم که چونان چشمه‌ای خشک درآید و اشک چشمم پایان پذیرد!

آیا سزاور است که چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند و علی نیز «همانند آنان» از زاد و توشه خود بخورد و استراحت کند؟!
چشم‌اش روشن باد! که پس از سالیان دراز چهارپایان رهاشده و گله گوسفندان را الگو قرار دهد!

 

خوشا به حال آن کس که مسئولیت‌های واجب را در پیشگاه الهی به انجام رسانده، 
و در راه خدا هرگونه سختی و تلخی را به جان خریده، 
و به شب زنده‌داری پرداخته است، 
و اگر خواب بر او چیره شده، بر روی زمین خوابیده و کف دست را بالین خود قرار داده 
و در گروهی است که ترس از معاد خواب از چشمان‌شان ربوده
و پهلو از بستر ها گرفته، 
و لب‌هایشان به یاد پروردگار در حرکت
و با استغفار طولانی گناهان را زدوده اند: اولئک حزب الله، الا ان حزب الله هم المفلحون.

 

بخشی از نامه 45 نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی

دیدگاه های خوانندگان این مطلب (۱)

  • معصومه ترابی
  • به علی شناختم من به خدا قسم خدا را...! 

    سپاس از گزینش شما

    بیان دیدگاه

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">